— (264)
پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی عنوان: مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاهها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی استاد راهنما: دکتر عزیزالله فهیمی استاد مشاور: دکتر محمدباقر پارساپور نگارش: مهدی مرادی دهنوی زمستان 1390 تقدیم به: انسانهایاندیشمند و آزاداندیشی که برای پیشرفت و پیشبرد تمدن و اندیشهی بشریت، قلم میزنند […]
— (264)
دکتر محمدباقر پارساپور
نگارش:
مهدی مرادی دهنوی
زمستان 1390
تقدیم به:
انسانهایاندیشمند و آزاداندیشی که برای پیشرفت و پیشبرد تمدن و اندیشهی بشریت، قلم میزنند و به انسانیت انسان ارج مینهند و آن را بر اساس گرایشهای فکری و دینی محک نمیزنند.
تقدیر و تشکر:
با سپاس از کلیة اساتید محترمی که در طول تحصیل خود از وجود مبارکشان کسب فیض نمودم، به ویژه از اساتید محترم و گرامی جناب آقای دکتر عزیز الله فهیمی (استاد راهنما) و جناب آقای دکتر محمد باقر پارساپور (استاد مشاور) کمال سپاسگزاری را به عمل میآورم.
چکیده
هدف از این تحقیق، مطالعه تطبیقی مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاهها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی میباشد و برای نخستین بار چنین موضوعی در ایران مورد تحقیق قرار گرفته است. باشگاههای ورزشی مانند سایر اشخاص حقوقی دارای حقوق و تکالیفی بوده که عدم انجام این حقوق و تکالیف- اعم از قراردادی یا قانونی- ممکن است حسب مورد موجب مسئولیت مدنی یا انتظامی باشگاهها گردد. رابطه حقوقی باشگاههای ورزشی با ورزشکاران و مربیان مربوطه مبتنی بر رابطه کارگری و کارفرمایی میباشد و جز در موارد خاص مثل آییننامهها و بخشنامههای فدراسیونهای مربوطه تابع قانون کار میباشد. باشگاهها در رابطه با خسارات وارده از ناحیه ورزشکاران و مربیان مربوطه نسبت به اشخاص ثالث از جمله ورزشکاران و تماشاگران حریف مسئولیت نیابتی دارند. مبنای مسئولیت مدنی باشگاههای ورزشی در نظام حقوقی ایران و کشورهای اروپایی مبتنی بر فرض تقصیر میباشد. مهمترین وظیفه باشگاههای ورزشی رعایت تعهدات ایمنی باشگاه میباشد که عدم رعایت آن منجر به مسئولیت مدنی و یا انتظامی باشگاه مربوطه میگردد.
کلید واژه: مسئولیت مدنی/ مسئولیت انتظامی/باشگاهها و مؤسسات ورزشی/ حقوق ایران و کشورهای اروپایی/ فرض تقصیر.
علائم اختصاری
مختصرواژه اصلی
ق.ا.ج.ا.ا.قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
ق.م.ا.قانون مجازات اسلامی
ق.م.قانون مدنی
ق.م.م.قانون مسئولیت مدنی
ق.آ.د.م.قانون آئین دادرسی مدنی
ق.ت.د.ع.قانون تشکیل دادگاههای عمومی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
TOC h z t “Heading 1,1,1,1,تیتر 1,4,تیتر 2,5,تیتر فصل,1,تیتر مبحث,2,تیتر گفتار,3,تیتر 3,6” مقدمه PAGEREF _Toc317439830 h 11ـ ضرورت تحقیق PAGEREF _Toc317439831 h 32 ـ سابقه تحقیق PAGEREF _Toc317439832 h 53ـ روش تحقیق PAGEREF _Toc317439833 h 54ـ ساختار تحقیق PAGEREF _Toc317439834 h 65 ـ پرسش اصلی تحقیق PAGEREF _Toc317439835 h 66 ـ پرسشهای فرعی تحقیق PAGEREF _Toc317439836 h 67 ـ فرضیههای تحقیق PAGEREF _Toc317439837 h 7فصل اول: مفهوم مسئولیت مدنی و انتظامی؛ ماهیت حقوقی و مبانی مسئولیت مدنی باشگاهها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپاییمبحث اول: اماکن ورزشی و اقسام آن PAGEREF _Toc317439839 h 91. تعریف اماکن ورزشی PAGEREF _Toc317439840 h 92ـ انواع اماکن ورزشى PAGEREF _Toc317439841 h 92ـ 1. مجتمعهاى ورزشى PAGEREF _Toc317439842 h 92ـ 2. سالن ورزشى PAGEREF _Toc317439843 h 102ـ 3. استخر ورزشى PAGEREF _Toc317439844 h 102ـ4. استادیوم ورزشى PAGEREF _Toc317439845 h 102ـ5. باشگاه ورزشى PAGEREF _Toc317439846 h 11مبحث دوم: مفهوم مسئولیت مدنی و تمایز آن از مسئولیت اخلاقی، کیفری و قراردادی PAGEREF _Toc317439847 h 12گفتار اول ـ مفهوم مسئولیت مدنی در حقوق ایران و حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439848 h 121ـ حقوق ایران PAGEREF _Toc317439849 h 132ـ حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439850 h 14گفتار دوم ـ تمایزات مسئولیت مدنی PAGEREF _Toc317439851 h 151. از مسئولیت اخلاقی PAGEREF _Toc317439852 h 152. از مسئولیت کیفری PAGEREF _Toc317439853 h 163. از مسئولیت قراردادی PAGEREF _Toc317439854 h 17مبحث سوم: مفهوم مسئولیت انتظامی و تمایز آن از مسئولیت اخلاقی، کیفری و قراردادی PAGEREF _Toc317439855 h 21گفتار اول: مفهوم مسئولیت انتظامی PAGEREF _Toc317439856 h 21گفتار دوم: تمایزات مسئولیت انتظامی PAGEREF _Toc317439857 h 221. از مسئولیت اخلاقی PAGEREF _Toc317439858 h 222. از مسئولیت کیفری PAGEREF _Toc317439859 h 233. از مسئولیت مدنی PAGEREF _Toc317439860 h 23مبحث چهارم: انواع مسئولیت مدنی PAGEREF _Toc317439861 h 24گفتار اول: مسئولیت ناشی از فعل شخص PAGEREF _Toc317439862 h 241. عنصر مادی تقصیر PAGEREF _Toc317439863 h 252. عنصر معنوی یا روانی تقصیر PAGEREF _Toc317439864 h 262ـ 1. تقصیر عمدی PAGEREF _Toc317439865 h 272ـ 2. تقصیر غیرعمدی یا تقصیر ناشی از بیاحتیاطی و یا غفلت PAGEREF _Toc317439866 h 272ـ3. فواید عملی تفکیک تقصیر عمدی و غیرعمدی PAGEREF _Toc317439867 h 28گفتار دوم: مسئولیت ناشی از فعل غیر PAGEREF _Toc317439868 h 291. مسئولیت ناشی از فعل غیر برای تقصیر اثبات شده PAGEREF _Toc317439869 h 291ـ 1. حفاظت اشخاص خطرناک PAGEREF _Toc317439870 h 301ـ2. معلمان و مربیان نسبت به افراد تحت آموزش خود PAGEREF _Toc317439871 h 302. مسئولیت ناشی از فعل غیر برای تقصیر مفروض PAGEREF _Toc317439872 h 312ـ1. مسئولیت ابوین ناشی از اعمال ارتکابی فرزندانشان PAGEREF _Toc317439873 h 312ـ2. مسئولیت کارفرمایان در قبال اعمال ناشی از کارکنانشان PAGEREF _Toc317439874 h 31مبحث پنجم: ماهیت حقوقى باشگاه و ارکان آن در حقوق ایران و کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439875 h 33گفتار اول: ماهیت حقوقی باشگاه PAGEREF _Toc317439876 h 331ـ حقوق ایران PAGEREF _Toc317439877 h 332ـ حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439878 h 37گفتار دوم ـ انواع باشگاههای ورزشى PAGEREF _Toc317439879 h 391. باشگاههاى دولتى (عمومى) PAGEREF _Toc317439880 h 392. باشگاههاى خصوصى PAGEREF _Toc317439881 h 40گفتار سوم: ارکان باشگاههاى ورزشى PAGEREF _Toc317439882 h 421. هیئت مدیره (مدیران) PAGEREF _Toc317439883 h 431ـ1. ترکیب هیأت مدیره باشگاه PAGEREF _Toc317439884 h 431ـ2. تعداد اعضای هیأت مدیره PAGEREF _Toc317439885 h 431ـ3. شرایط عضویت در هیأت مدیره باشگاه PAGEREF _Toc317439886 h 441ـ3ـ1. اهلیت PAGEREF _Toc317439887 h 441ـ3ـ2. سهامدار بودن PAGEREF _Toc317439888 h 451ـ4. وظایف هیأت مدیره باشگاه PAGEREF _Toc317439889 h 451ـ5. مدت فعالیت هیأت مدیره PAGEREF _Toc317439890 h 461ـ6. رابطه مدیران با باشگاهها در حقوق ایران و حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439891 h 461ـ6ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439892 h 46الف ـ نظریه اول: مدیران وکلاى شرکا و سهامداران باشگاه محسوب مىشوند PAGEREF _Toc317439893 h 46ب ـ نظریه دوم: مدیران وکیل شرکت محسوب مىشوند PAGEREF _Toc317439894 h 48ج ـ نظریه سوم: مدیران نماینده قانونى شرکت یا باشگاه مىباشند PAGEREF _Toc317439895 h 50دـ نظریه چهارم: مدیران، رکن شرکت یا باشگاه مىباشند PAGEREF _Toc317439896 h 511ـ 6ـ 2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439897 h 52الف. مدیران به عنوان وکیل شرکت یا باشگاه PAGEREF _Toc317439898 h 53ب. مدیران به عنوان کارگران شرکت PAGEREF _Toc317439899 h 54ج. مدیران به عنوان Trustee PAGEREF _Toc317439900 h 54د. مدیران به عنوان رکن باشگاه PAGEREF _Toc317439901 h 55نتیجهگیری PAGEREF _Toc317439902 h 552ـ مدیر عامل PAGEREF _Toc317439903 h 562ـ 1. وضعیت حقوقی مدیر عامل PAGEREF _Toc317439904 h 562ـ 1ـ 1. انتصاب مدیر عامل PAGEREF _Toc317439905 h 562ـ1ـ2. ختم مأموریت مدیر عامل PAGEREF _Toc317439906 h 572ـ1ـ3. حقوق و تعهدات فردی مدیرعامل در باشگاه PAGEREF _Toc317439907 h 582ـ 2. اختیارات مدیر عامل باشگاه PAGEREF _Toc317439908 h 593ـ مربیان PAGEREF _Toc317439909 h 634ـ بازیکنان PAGEREF _Toc317439910 h 675ـ کارکنان اجرایی باشگاه PAGEREF _Toc317439911 h 69مبحث ششم: مبانی مسئولیت مدنی باشگاههای ورزشی در حقوق ایران و حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439912 h 701. نظریه تقصیر PAGEREF _Toc317439913 h 702. نظریه خطر PAGEREF _Toc317439914 h 742ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439915 h 742ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439916 h 752ـ2ـ1. نظریه خطر مطلق PAGEREF _Toc317439917 h 772ـ2ـ2. نظریه خطر در مقابل منفعت PAGEREF _Toc317439918 h 773. نظریه فرض تقصیر PAGEREF _Toc317439919 h 793ـ1. نظریه فرض تقصیر ناشی از سوءانتخاب کارگر (ورزشکار یا مربی) PAGEREF _Toc317439920 h 803ـ1ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439921 h 803ـ1ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439922 h 813ـ 2. نظریه فرض تقصیر ناشى از سوء مراقبت از عمل کارگر (ورزشکار یا مربی) PAGEREF _Toc317439923 h 823ـ2ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439924 h 823ـ2ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439925 h 834ـ نظریه مختلط PAGEREF _Toc317439926 h 855ـ نظریه تضمین حق PAGEREF _Toc317439927 h 85نتیجهگیری PAGEREF _Toc317439928 h 86فصل دوم: آثار مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاهها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپاییمبحث اول: رابطه حقوقی ورزشکاران و مربیان با باشگاهها و مؤسسات ورزشی PAGEREF _Toc317439930 h 88گفتار اول: بررسی قراردادهای ورزشی و قرارداد کار در حقوق ایران PAGEREF _Toc317439931 h 881. نقاط اشتراک PAGEREF _Toc317439932 h 882. نقاط افتراق PAGEREF _Toc317439933 h 91گفتار دوم: بررسی قراردادهای ورزشی و قرارداد کار در حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439934 h 92نتیجهگیری PAGEREF _Toc317439935 h 94مبحث دوم: مسئولیت انتظامی در ورزش PAGEREF _Toc317439936 h 95گفتار اول: مسئولیت انتظامی باشگاهها و مؤسسات ورزشی PAGEREF _Toc317439937 h 951. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439938 h 95ـ تعهدات باشگاه نسبت به ورزشکاران PAGEREF _Toc317439939 h 992. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439946 h 105گفتار دوم: مسئولیت انتظامی ورزشکاران و مربیان PAGEREF _Toc317439947 h 1071. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439948 h 1071-1. تعهدات بازیکن PAGEREF _Toc317439949 h 1101-2. تعهدات مربیان PAGEREF _Toc317439957 h 1172. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439964 h 121مبحث سوم: جبران خسارات وارده در حوادث ورزشی PAGEREF _Toc317439965 h 124گفتار اول: جبران خسارات وارده بر باشگاهها و مؤسسات ورزشی PAGEREF _Toc317439966 h 1241. جبران خسارات مادی PAGEREF _Toc317439967 h 1241ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439968 h 1241ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439969 h 1272. جبران خسارات معنوى PAGEREF _Toc317439970 h 1292ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439971 h 1292ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439972 h 131گفتار دوم: جبران خسارات وارده بر کارکنان ورزشی باشگاه (ورزشکاران و مربیان) از ناحیه باشگاه PAGEREF _Toc317439973 h 1341. جبران خسارات جسمى و مادى PAGEREF _Toc317439974 h 1341ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439975 h 1341ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439976 h 136ـ تقصیر ورزشکار در ایراد آسیب و ضرر به خود PAGEREF _Toc317439977 h 137ـ تقصیر ورزشکار زیاندیده به عنوان علت منحصر حادثه زیانبار PAGEREF _Toc317439978 h 141ـ تقصیر ورزشکار زیاندیده به عنوان یکی از علل حادثه زیان بار PAGEREF _Toc317439979 h 1411ـ3. نقش قاعده (Volenti) (پذیرش ارادی خطر) در مسئولیت مدنی باشگاههای ورزشی و مفاهیم مشابه با آن در حقوق ایران PAGEREF _Toc317439980 h 1421ـ3ـ1. نقش قاعده Volentiدر مسئولیت مدنی باشگاههای ورزشی PAGEREF _Toc317439981 h 1421ـ3ـ2. مفاهیم و قواعد مشابه (Volenti) در حقوق ایران PAGEREF _Toc317439982 h 144الف. قاعده اقدام PAGEREF _Toc317439983 h 144ب. رضایت زیاندیده PAGEREF _Toc317439984 h 145ج. پذیرش خطر PAGEREF _Toc317439985 h 146د. قاعده تحذیر PAGEREF _Toc317439986 h 1461ـ4. حق انتخاب نوع مسئولیت از طرف زیاندیدگان در حوادث ورزشی PAGEREF _Toc317439987 h 1472. جبران خسارات معنوی وارد بر ورزشکاران و مربیان PAGEREF _Toc317439988 h 149ـ از دست دادن فرصت در حقوق ورزشی PAGEREF _Toc317439989 h 1532-1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439990 h 1532-2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439991 h 154گفتار سوم: جبران خسارات وارده از ناحیه ورزشکاران تحت استخدام، نسبت به اشخاص ثالث (ورزشکاران تیم حریف و تماشاگران) PAGEREF _Toc317439992 h 1561. جبران خسارات وارده بر ورزشکاران حریف PAGEREF _Toc317439993 h 156شرایط تحقق مسئولیت باشگاههای ورزشی PAGEREF _Toc317439994 h 1571ـ1. تقصیر کارکنان باشگاه (ورزشکار و یا مربی) PAGEREF _Toc317439995 h 1571ـ1ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317439996 h 1571ـ1ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439997 h 1581ـ2. حادثه در حین ورزش و یا به مناسبت آن باشد PAGEREF _Toc317439998 h 159ـ مفهوم حادثه حین انجام کار یا به مناسبت آن در حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317439999 h 1611ـ3. تقصیر بر اثر فورس ماژور یا دخالت اشخاص ثالث نبا شد PAGEREF _Toc317440000 h 1642. جبران خسارات وارده بر تماشاگران PAGEREF _Toc317440001 h 1652ـ1. حقوق ایران PAGEREF _Toc317440002 h 1652ـ2. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317440003 h 170گفتار چهارم: شرط عدم مسئولیت در قراردادهای استخدام باشگاههای ورزشی PAGEREF _Toc317440004 h 1751ـ قراردادهای تعیینکننده مسئولیت مدنی در قراردادهای ورزشی PAGEREF _Toc317440005 h 1752ـ محدوده و شروط تغییردهنده محدوده و قلمرو و مسئولیت مدنی PAGEREF _Toc317440006 h 1773ـ مفهوم و ماهیت شروط تغییردهنده محدوده و قلمرو مسئولیت مدنی PAGEREF _Toc317440007 h 1784ـ اعتبار شروط عدم مسئولیت (رفع و کاهش مسئولیت) در قراردادهای ورزشی PAGEREF _Toc317440008 h 1794ـ 1. مبانی مخالفین شرط رفع و کاهش (عدم) مسئولیت PAGEREF _Toc317440009 h 1794ـ1ـ1. اسقاط مالم یجب بودن PAGEREF _Toc317440010 h 1794ـ1ـ2. مخالفت با نظم عمومی PAGEREF _Toc317440011 h 1814ـ2. مبانی موافقین شرط رفع و کاهش مسئولیت PAGEREF _Toc317440012 h 1814ـ2ـ1. اصل آزادی اراده PAGEREF _Toc317440013 h 1814ـ2ـ2. دیدگاه اختصاصی PAGEREF _Toc317440014 h 1824ـ2ـ3. عرف و رویه عملی PAGEREF _Toc317440015 h 183نتیجه PAGEREF _Toc317440016 h 1845ـ موارد بطلان شرط رفع و کاهش مسئولیت PAGEREF _Toc317440017 h 1855ـ1. شرط رفع و کاهش مسئولیت در تقصیر عمدی و سنگین PAGEREF _Toc317440018 h 1855ـ1ـ1. مفهوم تقصیر عمدی PAGEREF _Toc317440019 h 1855ـ1ـ2. مفهوم تقصیر سنگین PAGEREF _Toc317440020 h 1865ـ1ـ3. تفاوت تقصیر سنگین و تقصیر عمدی PAGEREF _Toc317440021 h 1865ـ1ـ4. توجیه الحاق تقصیر سنگین به تقصیر عمدی PAGEREF _Toc317440022 h 1875ـ1ـ5. مبانی بطلان شرط رفع و کاهش مسئولیت در تقصیر عمدی و سنگین PAGEREF _Toc317440023 h 187ـ مبنای اول: حسن نیت PAGEREF _Toc317440024 h 187ـ مبنای دوم: نظم عمومی PAGEREF _Toc317440025 h 188ـ مبنای سوم: شرط ارادی محض PAGEREF _Toc317440026 h 188نقد و بررسی این مبانی PAGEREF _Toc317440027 h 1885ـ2. شرط عدم مسئولیت در موارد ضرر به اشخاص PAGEREF _Toc317440028 h 189نتیجهگیری PAGEREF _Toc317440029 h 190گفتار پنجم: شیوههای مختلف جبران خسارت PAGEREF _Toc317440030 h 1911. در خسارات مادی PAGEREF _Toc317440031 h 1911ـ 1. جبران عینی (بازگرداندن عین مال) PAGEREF _Toc317440032 h 1911ـ2. جبران خسارت از طریق پرداخت معادل PAGEREF _Toc317440033 h 1921ـ2ـ1. دادن مثل PAGEREF _Toc317440034 h 1921ـ 2ـ 2. دادن قیمت PAGEREF _Toc317440035 h 1932. در خسارات معنوی PAGEREF _Toc317440036 h 1942ـ1. جبران خسارت از طریق اعاده وضعیت PAGEREF _Toc317440037 h 1942ـ2. پرداخت غرامت PAGEREF _Toc317440038 h 195مبحث چهارم: شیوه تأمین خسارت PAGEREF _Toc317440039 h 196گفتار اول: بیمه اجباری کارکنان باشگاه و مؤسسات ورزشی (ورزشکاران و مربیان) PAGEREF _Toc317440040 h 1961- تعریف بیمه PAGEREF _Toc317440041 h 196ـ عناصر تشکیلدهنده بیمه PAGEREF _Toc317440042 h 1971. خطر PAGEREF _Toc317440043 h 1972. حق بیمه PAGEREF _Toc317440044 h 1983. خسارت PAGEREF _Toc317440045 h 1982ـ انواع بیمه PAGEREF _Toc317440046 h 198گفتار دوم: بیمه مسئولیت مدنی ورزشی PAGEREF _Toc317440047 h 1991. حقوق ایران PAGEREF _Toc317440048 h 1992. حقوق کشورهای اروپایی PAGEREF _Toc317440049 h 201نتیجهگیری PAGEREF _Toc317440050 h 203پیشنهاد PAGEREF _Toc317440051 h 206فهرست منابع و مآخذ PAGEREF _Toc317440052 h 207چکیده انگلیسی
مقدمهاصولاً ورزش از دیرباز به عنوان پدیدهای که هم باعث تندرستی و سلامتی جسم و هم باعث سلامتی روح و روان انسان میگردد در بین جوامع بینالمللی شناخته میشده است. بشر از آغاز آفرینش برای ماندن و زیستن نیاز به جنبش ماهیچههای خویش داشته و تا فرجام زندگی ورزش همسفر او خواهد ماند. در دین اسلام هم آیات و روایاتی درخصوص ورزش در بین انسانهای بشری وجود دارد که نمایانگر دیدگاه روشن شریعت در خصوص امر ورزش و تندرستی است.
با پیدایش المپیک در حدود یکصد و اندی سال پیش ورزش چهرهای بینالمللی پیدا کرد به طوری که صرف سلامتی و تندرستی برای انجام ورزش دیگر به عنوان تنها هدف ورزش مورد توجه نبود بلکه حضور در صحنههای بینالمللی و کسب افتخار در این زمینه به عنوان اصلیترین اهداف کشورهای شرکتکننده در این رقابتها که بعدها تبدیل به مهمترین رقابتهای بینالمللی در سطح کره خاکی تبدیل شد، واقع گردید، به طوری که کشورهایی که با هم مشکل و درگیری ـ چه در سطح نظامی و چه در سطوح دیگر ـ داشتند باکسب افتخار در این رقابتها و به ویژه در بازیهای رودررو تا مدتها به کرکری خواندن برای بازنده میپرداختند و به تبع آن مردم دو کشور نیز چنان حساسیتی را در این زمینه از خود نشان میدادند که حتی در برخی موارد خود این امر منجر به کشمکش و درگیری بین دولتها و تماشاگران دو کشور میگردید. کشورها معمولاً با تشکیل کمیته ملی المپیک به برنامهسازی برای حضور موفق در این رقابتها میپردازند.
ورزش در ابتدا در سطح آماتور قرار داشت بدین معنا که ورزشکاران بیشتر به عنوان یک وسیله تفریح و سرگرمی که باعث سلامتی و تندرستی جسم و روان آنها میشد به آن نگاه میکردند اما بعدها با حرفهای شدن ورزش، جهان با اصطلاح ورزش حرفهای آشنا گردید و دیگر ورزش در سطح آماتور به فعالیت نمیپرداخت و رقابتهای ورزشی در کشورها هم عنوان حرفهای را یدک میکشید. برای مثال میتوان به لیگ حرفهای بسکتبال NBA و یا لیگ حرفهای فوتبال اسپانیا لالیگا، لیگ حرفهای راگبی در آمریکا ـ لیگ حرفهای برتر در فوتبال انگلستان و به طور کلی شبه جزیره اشاره نمود.
با حرفهای شدن ورزشکار، قراردادهای ورزشی نیز حرفهای گردید بدین معنا که ورزش به عنوان یک شغل و حتی صنعت پولساز مورد توجه دستاندرکاران آن قرار گرفت و ورزشکار و یا مربّی با یدک کشیدن عنوان حرفهای، دیگر شغل حرفهای او، ورزش تلقی میگردید و ایشان باید فکر و ذکرشان را برخلاف ورزش آماتوری به ورزش و موقعیت در آن معطوف میکردند. با حرفهای شدن ورزش و تبدیل آن به یکی از صنایع پولساز، کسب موفقیت برای تیمها و باشگاههای ورزشی به عنوان هدف نهایی مورد تأکید و توجه قرار گرفت زیرا با کسب موفقیت، سود و منفعت مالی بیشتری نصیب این باشگاهها میگردید به طوری که حتی برای مثال باشگاه فوتبال بارسلونای اسپانیا در سال 2008 میلادی به دلیل کسب موفقیت در چهار جام ـ لیگ حرفهای فوتبال اسپانیا (لالیگا)ـ و جام پادشاهی این کشور و نیز لیگ قهرمانان اروپا و نیز قهرمانی در رقابتهای سوپر جام جهان که با شرکت قهرمانان قارههای مختلف دنیا انجام میگیرد حدود 5/3 میلیاد یورو، سود خالص را نصیب این باشگاه گردانید.
با پیشرفت ورزش و حرفهای گردیدن آن حقوق ورزشی مورد توجه قرار گرفت که به بررسی حقوقی حوادث در ورزش میپردازد. موضوع حقوق ورزشی تمامی تخلفاتی است که در عرصه ورزش واقع و به نحوی به حقوق دیگران لطمه وارد میآورد.
باشگاه و مؤسسات ورزشی از قبیل استادیومها و سالنهای ورزشی به دلیل درگیر بودن مستقیم با امر ورزش بیشتر در معرض مسئولیت ـ اعم از مدنی وکیفری ـ قرار میگیرند. ما در این کار تحقیقی این مسئولیتها را مورد بررسی قرار میدهیم که مثلاً آیا اصولاً باشگاهها و مؤسسات ورزشی مربوطه در خصوص حوادث ورزشی مسئولیت دارند یا خیر؟ اگر مسئولیت دارند مبنای مسئولیت آنها چیست؟ و اینکه آیا در جایی که ورزشکار و یا مربی و یا کارکنان آن مثل پزشک و کارکنان دیگر باشگاه با باشگاه قرارداد دارند آیا اصولاً مسئولیت قراردادی هم به وجود میآید یا خیر؟ آیا امکان توسل زیاندیده هم به مسئولیتهای قراردادی و هم مدنی باشگاه وجود دارد یا خیر؟ مسئولیت باشگاهها و مؤسسات ورزشی مربوطه نسبت به تماشاگران ـ اعم از تماشاگرانی که پول میدهند و بلیت خریداری میکنند و تماشاگرانی که به رایگان وارد میشوند چیست؟ در این تحقیق به این سؤالات پاسخ میدهیم.
1ـ ضرورت تحقیقتا زمان شکلگیری ورزش حرفهای و حاکم شدن نگاه اقتصادی بر آن، علم حقوق به طور ویژه و خاص این پدیده را مورد توجه قرار نداده بود.با تشکیل باشگاه های ورزشی بزرگ که در رشته های مختلف ورزشی فعالیت می کردند و به اصطلاح به معنای واقعی کلمه باشگاه بودند نه یک تیم ورزشی – و صنعتی شدن ورزش ،بررسی مسولیت مدنی باشگاهها وموسسات ورزشی در خصوص حوادث ورزشی که در جریان رقابتهای ورزشی برای بازیکنان، مربیان ، تماشاگان و سایر کارکنان باشگاه پیش میآید از اهمیتی بیش از پیش برخوردار گردید.
در ایران هم ابتدا به موجب ماده 42 قانون مجازات عمومی مصوب 1352 که مقرر میداشت: «حوادث ناشی از عملیات ورزشی مشروط بر اینکه سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد جرم محسوب نمیشود»، حقوق ورزشی به رسمیت شناخته شده و در سال 1361 هم مقنن همین متن را با اضافه کردن جمله «… و این مقررات هم با موازین شرعی مخالفت نداشته باشد» در ماده 32 قانون راجع به مجازات اسلامی مورد تأکید قرار داد. در سال 1370 شمسی هم به رغم تغییراتی که در قانون مجازات اسلامی داده شده ماده اخیرالذکر که فقط با تغییر شماره ماده به ماده 59 عیناً به تصویب رسید و در حال حاضر در حوادث ناشی از عملیات ورزشی که جنبه جزایی داشته باشد مورد استناد است. اما در مورد مسئولیت مدنی حوادث ورزشی تاکنون قانون خاصی که به صراحت به ورزش اشاره داشته باشد تصویب نگردیده و جبران خسارات حوادث ورزشی با استناد به قانون مسئولیت مدنی مصوب1339، و قانون مدنی و سایر قوانین، اصول، فتاوی، عرف و عادت، حل و فصل میشود.
متأسفانه در این کار تحقیقی، همان طور که گفته شد نه منابع فارسی ونه منابع قانونی خاصی موجود است، و دلیل آن هم عدم توجه به این شاخه از حقوق ورزشی بود. البته پایاننامههایی راجع به مسئولیت مدنی در حوادث ورزشی کار شده است که متأسفانه به هیچ وجه به امر باشگاهداری و مسئولیت مدنی آن توجه نگردیده است. اما در کشورهای اروپایی، منابع نسبتاً زیادی وجود دارد.
به هر حال نگارنده ضمن اقرار به ضعف علمی خود و نواقص فراوان در این تحقیق که خود مقر به آن هستم امیدوار هستم که حقوقدانان و دانشپژوهان جوان رشته حقوق در این زمینه گامهای بیشتری را برداشته تا عرصه ورزش به ویژه حقوق ورزشی بیش از پیش مورد توجه قانونگذاران قرار گیرد.
2 ـ سابقه تحقیقمتأسفانه به دلیل مهجور ماندن این رشته از حقوق، فعالیتهای پژوهشی و تحقیقی در خصوص حقوق ورزشی به ندرت انجام گرفته است. موضوع تحقیق اینجانب نیز از جمله موضوعات حقوق ورزشی میباشد که با وجود مهم بودن آن تا به حال در این خصوص هیچگونه تحقیق و کار پژوهشی در این زمینه تألیف و نگارش نگردیده است. البته در زمینه قراردادهای ورزشی و نیز مسئولیت کیفری مدیران ورزشی رسالههایی تدوین گردیده است که متأسفانه در زمینه حقوق ورزشی کافی به نظر نمیرسد.
به هر صورت تلاش میشود که با تألیف و نگارش این رساله با کمک و راهنمایی اساتید گرانقدر گامی هرچند ناچیز در زمینه شناساندن حقوق ورزشی به علاقهمندان، به ویژه ورزشکاران و پژوهشگران گرانقدر برداشته شود تا چه مقبول افتد.
3ـ روش تحقیقروش تحقیق و بررسی اطلاعات به صورت تحلیلی و توصیفی با استفاده از منابع حقوقی فارسی و لاتین صورت پذیرفته است و در برخی موارد نیز از آراء و تصمیمات قضایی مراجع قضایی و انضباطی ایران ، کشورهای اروپایی و آمریکا که در سایتهای اینترنتی موجود است ، استفاده شده است.
به هر تقدیر به دلیل کمبود بسیار زیاد و عجیب منابع فارسی و لاتین به ویژه منابع فارسی، در خصوص موضوع تحقیق، بیشتر با استفاده از قواعد و اصول حقوق مسئولیت مدنی به بررسی موضوع مورد نظر پرداخته شده است.
4ـ ساختار تحقیقمطالب این تحقیق از ترتیب و اسلوب ذیل برخوردار است و در دو فصل به این شرح تنظیم شده است:
1ـ مفهوم مسئولیت مدنی و انتظامی؛ ماهیت حقوقی و مبانی مسئولیت مدنی باشگاهها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی
2ـ آثار مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاهها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی.
در پایان نیز به نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات پرداخته شده است.
5 ـ پرسش اصلی تحقیق1ـ باشگاهها و مؤسسات ورزشی چه تکالیفی را نسبت به ورزشکاران، مربیان و تماشاگران دارند؟
6 ـ پرسشهای فرعی تحقیق2ـ رابطه حقوقی باشگاهها و موسسات ورزشی با ورزشکاران و مربیان در حقوق ایران و کشورهای اروپایی چیست؟ و مبنای مسئولیت مدنی باشگاهها و مؤسسات ورزشی کدام است؟
3ـ جایگاه مسئولیت انتظامی باشگاهها وموسسات ورزشی در حقوق ورزشی چیست؟
4ـ آیا امکان جمع مسئولیتهای قراردادی و مدنی در رجوع به باشگاهها و مؤسسات ورزشی وجود دارد؟
5ـ آیا باشگاهها و مؤسسات ورزشی میتوانند با درج شرط عدم مسئولیت، مسئولیت خود را در قبال زیاندیده مرتفع و یا کاهش دهند؟
7 ـ فرضیههای تحقیق1ـ باشگاهها و مؤسسات ورزشی نسبت به ورزشکاران، مربیان و تماشاگران تعهداتی دارند که مهمترین آن فراهم آوردن امکانات مناسب و ایمنی تجهیزات و اماکن ورزشی مربوطه (تعهد به ایمنی) میباشد.
2ـ رابطه کارگری و کارفرمایی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی میان بازیکنان و ورزشکاران با باشگاهها و مؤسسات ورزشی حاکم است و مبنای مسئولیت مدنی باشگاهها و موسسات ورزشی بر فرض تقصیر مبتنی است.
3ـ باشگاهها و مؤسسات ورزشی در قبال تخلفات خود و یا ورزشکاران و مربیان و تماشاگران در طول رقابتهای ورزشی در برابر فدراسیونهای ورزشی مربوطه مسئولیت انتظامی پیدا میکنند.
4ـ امکان جمع بین مسئولیت مدنی و قراردادی وجود دارد.
5ـ باشگاهها و مؤسسات ورزشی میتوانند جز در مواردی که شامل تقصیر عمدی و سنگین میباشد با درج شرط عدم مسئولیت در ضمن قرارداد یا قرارداد جداگانه، مسئولیت خود را مرتفع یا کاهش دهند.
فصل اول:مفهوم مسئولیت مدنی و انتظامی؛ ماهیت حقوقی و مبانی مسئولیت مدنی باشگاهها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپاییمبحث اول:اماکن ورزشی و اقسام آن1. تعریف اماکن ورزشی
به طور کلى و عام به تمام فضاهایى که امکان اجراى ورزش، فعالیتهاى جسمانى و حرکات ورزشى و تفریحى براى کلیه افراد یک جامعه در آنها وجود داشته باشد، مىتواند اماکن ورزشى محسوب گردد.
2ـ انواع اماکن ورزشى2ـ 1. مجتمعهاى ورزشىمجتمع یا مجموعه ورزشى جامعترین واژه براى یک مکان ورزشى است که انواعورزشهایی میدانى و سالنى نظیر سوارکارى، فوتبال، دومیدانى، قایقرانى، شنا، ورزشهاى رزمى، ورزشهاى راکتى و… در آن وجود داشته باشد.
2ـ 2. سالن ورزشىمکان سرپوشیدهاى که بر اساس ضوابط فنى ورزشى براى انجام فعالیتهاى یک یا چند رشته ورزشى احداث شده باشد. این سالنها براى برگزارى کلاسهاى رزمى،ژیمناستیک، تنیس روى میز، آمادگى جسمانى، والیبال، بسکتبال، کشتى و… مورد استفاده قرار مىگیرد.
2ـ 3. استخر ورزشىمحل نگهداری حجم معینی از آب کاملاً پاکیزه و بهداشتی به منظور شنا و سایر ورزشهای آبی را استخر مینامند و تفاوت اساسی استخرهای شنا با سایر شناگاههای و اماکن آبی در حدود و اندازه آن از سویی و کیفیت آب مصرفی آن از سوی دیگر است.
2ـ4. استادیوم ورزشىاستادیوم که از یک کلمه یونانى قدیمى مشتق شده سازهاى بیضى یا دایرهاى شکل است و معمولاً روباز که ویژه بازیها و مسابقاتى مانند فوتبال و دومیدانى مىباشد و ردیفهایى پلکانی براى نشستن تماشاگران در اطراف آن ساخته مىشود و زیر جایگاه هم ممکن است مکانهاى سر پوشیده ورزشى تعبیه شده باشد. همچنین امکان دارد مکانهاى روباز براى ورزشهایى نظیر تنیس را هم در کنار آن داشته باشد.
2ـ5. باشگاه ورزشىدر تعریف باشگاه مىتوان گفت به مکانى اطلاق مىشود که توسط سازمانهاى دولتى و یا بخش خصوصى به منظور اشاعهى ورزش به وجود مىآیند و افراد علاقهمند را نیز به عضویت مىپذیرند. و تیمهایى را براى شرکت در مسابقات بین باشگاهى در ورزشهاى گوناگون معرفى مىکند. در تعریفى دیگر گفته شده است که باشگاه یک سازمان یا نهاد ثبت شده کارآموزى است که اشخاص با علایق مشترک در زمینه ورزشى یا فعالیتهاى تفریحى آن را تشکیل مىدهند و براى ترویج و توسعه علایق در یک قلمرو معین ایجاد مىشود. که از نظر فلسفه ایجادى به سه دسته تقسیم میشوند.
1. باشگاههاى ورزشى رقابتى؛
2. باشگاههاى تفریحى سرگرمى؛
3. باشگاههاى ساختارى.
باشگاههای ورزشی رقابتی باشگاههایی هستند که در مبحث ارضاء حسّ رقابت و مبارزه طلبی به وجود میآیند و شرکت کنندگان در این مسابقات به صورت پاره وقت و یا تمام وقت- محلی یا استانی یا کشوری و بین المللی آموزش میبیند.
باشگاههای تفریحی- سرگرمی همه شرایط باشگاههای رقابتی را ندارند اما قادرند که یک گروه ورزشی را برای تمرینهای خلاق گونه آماده کنند اما این تمرینات به صورت غیر رسمی انجام میشود باشگاههای ساختاری و تشکیلاتی باشگاههایی هستند که ممکن است در مسابقاتی که هر سال برگزار میشود شرکت کنند اما هدف و تمرکز اصلی این باشگاهها، معرفی و استعدادیابی و دادن آموزش کیفی و پیشرفت و ترقی در آموزش مهارتها و تکنیکهای خاص به شرکت کنندگان میباشند.
مبحث دوم:مفهوم مسئولیت مدنی و تمایز آن از مسئولیت اخلاقی، کیفری و قراردادیگفتار اول ـ مفهوم مسئولیت مدنی در حقوق ایرانو حقوق کشورهای اروپاییمسئولیت در زبان فارسی به معنای ضمانت، تعهد و مؤاخذه است و مسئولیت به معنی فاعلی با کلماتی چون گردن گرفتن و عهدهدار شدن، موظف بودن و ملتزم و پایبند بودن مترادف است و به معنای مفعولی با کلماتی چون به گردن او، برعهده او در ضمان او به یک معنی است.
به نظر میرسد مسئولیت ترجمه کاملی از کلمهی عربی ضمان نیست و مسئولیت به لحاظ ماده و مفهوم پرسش که در آن نهفته است و بیشتر به معنی مؤاخذه میباشد از آثار ضمان میباشد. وقتی کسی نسبت به مال یا شخص یا شئ معینی ضامن و متعهد شد ناگزیر نسبت به آن مورد پرسش واقع گرفته و احیاناً بر آن مؤاخذه هم میشود ولی این اثر، امری خارج از ماهیت تعهد و التزام میباشد. تعبیر التزام به جای ضمان نوعی پیروی از اصطلاح مشابه در زبان حقوقی فرانسه میباشد.
1ـ حقوق ایراندر هر مورد که شخص موظف به جبران خسارت دیگری است، میگویند در برابر او مسئولیت مدنی دارد یا ضامن است به بیان دیگر، مسئولیت مدنی مسئولیتی است در مقام خسارتی که شخص (یا کسی که تحت مراقبت یا اداره شخص است) یا اشیاء تحت حراست وی به دیگری وارد میکند و همچنین مسئولیت شخص بر اثر تخلف از انجام تعهدات ناشی از قرارداد.
مسئولیت مدنی، در مقابل مسئولیت کیفری استعمال میشود و در معنایی گسترده، هم مسئولیت قراردادی را شامل میشود و هم مسئولیت غیر قراردادی (خارج از قرارداد) یا قهری را.
مسئولیت مدنی در معنای مضیق و اخص خود تنها مسئولیت غیرقراردادی یا قهری را در بر میگیرد؛ بدینسان، مسئولیت مدنی عبارت است از الزام شخص به جبران خساراتی که در نتیجهی عمل منتسب و مرتبط به او به دیگری وارد آمده است؛ باید دانست که این مسئولیت در همه جا، خواه ناشی از کار عمدی یا خطا باشد، واقعه حقوقی است و آثار آن را قانون معین میکند. لذا میتوان گفت هر گونه مسئولیت قانونی که فاقد مشخصات مسئولیت قراردادی باشد، مسئولیت خارج از قرارداد (مسئولیت غیر قراردادی) نامیده میشود. بنابراین آنچه که مشخص است آن است که منشأ التزام و تعهد ممکن است اراده و قرارداد متعهد باشد که به تعهد ارادی یا قراردادی تعبیر میشود و یا ممکن است قانون باشد که چنین تعهد و التزامی ضمان قهری یا مسئولیت مدنی به معنای خاص گفته میشود و در صورت انجام فعل زیانبار نسبت به دیگری، قانون انجام دهنده فعل زیانبار را ملزم به جبران خسارت وارده کند. در نتیجه مراد از مسئولیت مدنی التزام و تعهدی است که متعهد به مناسبت انجام فعل زیانبار به حکم قانون موظف به انجام آن است و به اراده او این تعهد ایجاد نشده است.
2ـ حقوق کشورهای اروپاییدر حقوق خارجی نیز مسئولیت مدنی از مسئولیت کیفری جدا بوده و شامل مسئولیت قراردادی و مسئولیت غیر قراردادی میباشد. از مسئولیت اخیرالذکر، تحت عنوان (Tort) بحث میشود. کلمه (Tort) از کلمه لاتین (Tortus) به معنی «پیچیده» یا «غصب» مشتق میشود و معنی »خطا» میدهد. در حقوق خارجی (Tort) یک شیوهی جبران کننده برای خطاها و خساراتی است که قابلیت جبران در محاکم حقوقی و مدنی را دارا میباشد در این رابطه، دعوای معمولی اقامه دعوا برای خسارت است برای مثال اقامه دعوا برای غرامت پولی. اما در جائی که خسارت مناسب نباشد شیوهی جبران مبتنی بر قواعد انصاف، ممکن است حکمفرما گردد. برای مثال راه رفتن غیر قانونی بر روی زمین دیگری، تجاوز است که خود نوعی شبه جرم میباشد. به هر صورت نقش حقوق شبه جرم جبران خسارات از کسانی است که در اثر تقصیر دیگری متحمّل ضرر شدهاند و کسی که سبب ایجاد خسارت گردیده- اعم از جسمی یا مالی- با اقامه دعوای زیان دیده میبایستی غرامت پرداخت نماید.
قواعد شبه جرم، شیوههای جبران را برای انواع مختلف خطاهای مدنی ارائه میدهد و از زیان دیده در رابطه با صدمه به اشخاص، کالاها، ملک و شماری از دلبستگیها و روابط دیگر حمایت میکند.
گفتار دوم ـ تمایزات مسئولیت مدنی 1. از مسئولیت اخلاقیمسئولیتی که از خطا و زیرپا گذاردن ارزشهای اخلاقی ناشی و موجب مکافات میباشد و در قانون بدان توجه نشده مسئولیت اخلاقی گفته میشود.
مسئولیت مدنی با مسئولیت اخلاقی تفاوت و تمایزاتی دارد که به بعضی از آن اشاره میشود:
مسئولیت مدنی، مسئولیت حقوقی است که با مسئولیت اخلاقی تفاوت دارد. مسئولیت اخلاقی مؤاخذه وجدان از خطاست و مسئولیت حقوقی، مسئولیتی است که شخص در مقابل افراد دیگر دارد. نتیجهی این تفکیک آن است که مسئولیت اخلاقی، احساس درونی است که وجدان به تفحص در اعمال یا حتی افکار شخص میپردازد و حال آنکه منشأ مسئولیت مدنی معیارهای خارجی است و آن معیار هم رفتار متداول افراد جامعه است. ممکن است کسی از نظر اخلاقی خود را به علت فکری که در خاطرش نقش بسته بیآنکه زیانی به دیگری برسد مسئول بداند و حال آن که مسئولیت حقوقی متضمن تجلی خارجی فعل یا ترک فعل و خساراتی است که از این فعل یا ترک فعل به دیگری رسیده است.
ولی باید گفت که مسئولیت مدنی غالباً مبتنی بر تقصیر یا خطای مباشر خسارت است و در آغاز مفهوم تقصیر در مسئولیت مدنی مفهومی اخلاقی است و از همین نظر مسئولیت مدنی را تنها با ملاک خارجی نباید سنجید بلکه عناصر اخلاقی نیز در این سنجش باید سهمی داشته باشد.
2. از مسئولیت کیفریمسئولیت مرتکب جرمی از جرائم مصرح در قانون، مسئولیت کیفری نامیده میشود.
مسئولیت مدنی با مسئولیت کیفری، هر چند از این لحاظ که شخص در مقابل دیگری مؤاخده میشود، دارای وجه مشترک است اما با مسئولیت کیفری تفاوتهایی دارد که عمده وجوه تمایز این دو مسئولیت مورد اشاره، قرار میگیرد:
1.هدف مسئولیت مدنی احقاق حق و جبران ضرر وارده به دیگری است، در حالی که هدف اصلی مسئولیت کیفری برقراری نظم و حفظ آن در جامعه است.
2. تحقق مسئولیت مدنی نیازمند به وجود نص خاص قانونی نیست، در حالی که تحقق مسئولیت کیفری منوط به وجود نص خاص قانونی است که از آن به اصل قانونی بودن جرم و مجازات تعبیر میشود.
3. در مسئولیت مدنی تمام موضوع، جبران ضرر وارده به دیگری یا احقاق حق او است. بنابراین، افراد دیگر نیز میتوانند ضرر مذکور را جبران نمایند ولی در مسئولیت کیفری، تحمل مجازات توسط شخص مجرم موضوعیت دارد و نمیشود مجازات توسط دیگری تحمل شود که این اصل، به اصل شخصی بودن مجازات تعبیر شده است.
4. انجام تعهد ناشی از مسئولیت مدنی منوط به شکایت زیاندیده و در صورت شکایت، منوط به عدم گذشت او است، در صورتی که در مسئولیت کیفری، به صرف انجام عمل مجرمانه، مجرم مسئول است و عملی شدن مسئولیت او منوط به شکایت مجنیعلیه یا عدم گذشت او نیست.
3. از مسئولیت قراردادیمسئولیت قراردادی عبارت است از: التزام و تعهد قانونی متعهد متخلف به جبران خسارتی که در نتیجه تخلف او از انجام تعهد به متعهدله وارد شده است. به بیان دیگر مسئولیت قراردادی عبارت از تعهدی است که در نتیجه تخلف از مفاد قرارداد خصوصی برای اشخاصی ایجاد میشود. بنابراین اختلاف عمده مسئولیت قراردادی با مسئولیت مدنی در وجود و عدم وجود تعهد قراردادی میباشد. به بیان دیگر تفاوت اصلی مسئولیت قراردادی و مسئولیت مدنی در این است که در قراردادها تعهدات به وسیله توافق بین طرفین به وجود میآید و تعهد یک طرف در مقابل دیگری است در حالی که در شبه جرم تعهدات به طور کلی در مقابل تمام مردم میباشد. در قراردادها تعهدات به وسیله شروط مورد توافق طرفین، حاصل میگردد و در حالی که در شبه جرم تعهدات به وسیلهی قانون معین میگردد.
برای این که مسئولیت قراردادی محقق شود شرایط زیر لازم است.
1- لزوم وجود قرارداد
2- لزوم اعتبار قرارداد
3- خودداری از انجام تعهد
4- وجود ضرر
5- سببیت عرفی بین ضرر وارده و تخلف متعهد
به هر حال هرچند ظاهراً تحقق مسئولیت قراردادی منوط به شرایطی و تحقق مسئولیت مدنی نیز منوط به شرایط دیگری میباشد. ولی اگر از دیدگاه کلّی و جامع به این دو مسئولیت نگاه شود معلوم میشود که هر دو دارای شرایط واحدی از قبیل فعل زیانبار و ضرر وارده سببیت میباشد. اما در مورد این که با وجود وحدت شرایط و هدف و سایر مختصات آیا این دو مسئولیت کاملاً از یکدیگر متمایز میباشند یا هر دو یک مسئولیت محسوب میشوند دو نظریه ابراز گردیده است.
یک نظریه مبتنی بر تعدد این دو نوع مسئولیت میباشد. هوستن حقوقدان به نام انگلیسی دربارهی معیارهای تمایز بین دو نوع مسئولیت چنین مینویسد: «… هیچ خسارت مدنی اگر صرفاً یک نقض قرارداد باشد نباید یک شبه جرم (Tort) شناخته شود. تفاوت بین مسئولیت قراردادی و قهری آن است که در مسئولیت قهری تکالیف به موجب قانون مشخص شده است حال آن که در قرارداد تکالیف را خود طرفین معین میکنند علاوه بر آن که در شبه جرم تکلیف متوجه عموم افراد است و در قرارداد تکلیف متوجه شخص یا اشخاص معینی است.
نظریهی دوم، نظریهای موسوم به نظریهی وحدت مسئولیت است. بر طبق این نظریه، از یک طرف اختلاف اساسی بین تعهد ناشی از این دو مسئولیت وجود ندارد و تعهد ناشی از هر دو عبارت از لزوم جبران خسارت وارده بر دیگری است؛ از طرف دیگر منشأ وجود هر دو تعهد نیز اخلال به تعهد سابق است. بنابراین اختلافی که بین این دو مسئولیت توسط طرفداران تعدد این دو نوع مسئولیت ابراز شده است ظاهری و ساختگی است امروزه بیشتر حقوقدانان و صاحب نظران به این نتیجه رسیدهاند که این دو مسئولیت واحد میباشند و تفاوت عمدهای بین آن دو وجود ندارد.
موضوع مهم این است که آیا زیان دیده قراردادی، بر مبنای نظریه تعدد مسئولیت، میتواند بین مسئولیت مدنی و قراردادی انتخاب نماید و از بین این دو راه جبران خسارت، یکی را تعیین کند یا زیان دیده قراردادی فقط باید بر مبنای مسئولیت قراردادی خواهان جبران زیان وارده به خویش شود و نمیتواند بر مبنای مسئولیت مدنی خواستار جبران ضرر وارده شود. دیوان عالی کشور فرانسه در بعضی از موارد اظهار عقیده کرده است که زیان دیده قراردادی نمیتواند بر مبنای مسئولیت مدنی اقامه دعوا نماید. زیرا طرفین نباید قرارداد تنظیمکنندهی روابط خود را فراموش کنند. لیکن همانگونه که بعضی از حقوقدانان معتقدند: زیان دیده میتواند بین مسئولیت مدنی و قراردادی حق انتخاب داشته باشد مشروط بر این که طرفین در قرارداد این حق را محدود نکرده باشند، مثلاً مطابق مادهی 230 قانون مدنی در صورتی که طرفین میزان خسارت ناشی از عدم انجام تعهد را از قبل معین کرده باشند، قاضی حق ندارد میزان خسارت تعیین شده را کاهش یا افزایش دهد.
بنابراین، در این فرض، زیان دیده و یا طرف مقابل نیز حق ندارد از طریق مسئولیت مدنی خواهان تعیین خسارت شوند زیرا آنها با انعقاد قرارداد تحدید خسارت، خواسته و حق خود را محدود کردهاند. در نتیجه، بر مبنای نظریه تعدد مسئولیت، اصولاً زیان دیده قراردادی میتواند بین مسئولیت مدنی و قراردادی برای جبران خسارت وارده بر خویش انتخاب نماید زیرا از یک طرف، همانگونه که استدلال شده است، تعهد قانونی مبنی بر عدم جواز ضرر رساندن به غیر، که اخلال به آن موجب مسئولیت مدنی است، قبل از انعقاد قرارداد وجود داشته است و انعقاد قرارداد بین متعهد و متعهدله، این تعهد قانونی را منتفی نمینماید بلکه تعهد ناشی از مسئولیت قراردادی به تعهد ناشی از مسئولیت مدنی ضمیمه میشود. از طرف دیگر، قواعد اثباتکنندهی مسئولیت مدنی عام و مطلق است و هر شخصی، اعم از اینکه بین او و زیان دیده قراردادی منعقد شده یا منعقد نشده باشد، مسئول جبران ضرری است که به دیگری وارد کرده است. مثلاً مالک بنا، اعم از اینکه زیان دیده مستأجر او باشد یا نباشد، مسئول جبران خسارت ناشی از خرابی آن است که به زیان دیده وارد شده است.
بنابراین، زیان دیده میتواند از این دو راه یکی را جهت جبران خسارت وارده بر خویش انتخاب نماید مگر اینکه با انعقاد قرارداد تعیین میزان خسارت از قبل، اختیار خود را محدود کرده باشد که در این صورت نه تنها طرف حق ندارد که از قرارداد عدول کند بلکه قاضی رسیدگیکننده به پرونده نیز حق کاهش یا افزایش مبلغ معین شده را نخواهد داشت.
مبحث سوم:مفهوم مسئولیت انتظامی و تمایز آن از مسئولیت اخلاقی، کیفری و قراردادیگفتار اول: مفهوم مسئولیت انتظامیمسئولیتی که اشخاص بر اساس قراردادهای حرفهای در انجمنها و اتحادیهها و سازمانهای خاص متبوعشان دارند تابع نظامات خاصی میباشد که تخلف از این قوانین را تخلف انتظامی و اداری میگویند و مسئولیت ناشی از آن را مسئولیت انضباطی میگویند.به بیان دیگر مسئولیت اداری که گاه از آن به مسئولیت انضباطی تعبیر میشود به تخلفات اداری گفته میشود. باشگاههای ورزشی برای خود یک سری مقررات انتظامی تدوین نمودهاند که ورزشکاران و مربیان و به طور کلی کارکنان آن باشگاه و مؤسسات ورزشی موظف به رعایت این مقررات میباشند. ضمن این که خود باشگاهها و مؤسسات ورزشی که به فعالیتهای قهرمانی میپردازند در چارچوب برگزاری این مسابقات باید از مقررات انضباطی که توسط برگزارکنندگان این مسابقات تهیه و اعمال میشود پایبند بوده که در غیر این صورت موجب مسئولیت انتظامی و انضباطی این باشگاهها و موسسات ورزشی خواهد بود.
گفتار دوم: تمایزات مسئولیت انتظامی
1. از مسئولیت اخلاقیمسئولیتی که از خطا و زیر پاگذاردن ارزشهای اخلاقی ناشی و موجب مکافات میباشد و در قانون بدان توجه نشده مسئولیت اخلاقی گفته میشود.
صرف نظر از این امر که هر دو نوع مسئولیت به نوعی اخلاقی میباشند از این لحاظ که تخلف از مقررات اداری نیز به نوعی زیر پا گذاردن اخلاق و وجدان کاری تلقی میشود، به طور خلاصه باید بیان کرد که تفاوتها و تمایزاتی میان این دونوع مسئولیت به شرح زیر میباشد:
1ـ در مسئولیت انتظامی، شخصی در قبال دیگری ـ که به طور خاص معمولاً شخص حقوقی میباشد ـ مسئولیت دارد ولی در مسئولیت اخلاقی، شخص در مقابل خداوند متعال و یا وجدان آگاه خود مسئول میباشد.
2ـ تحقق مسئولیت انتظامی، منوط به عدم رعایت مقررات انضباطی و اداری سازمان متبوع و در نتیجه ایراد ضرر به آن سازمان میباشد درحالی که در مسئولیت اخلاقی صرف عمل ناشایست و بد، صرف نظر از ایراد یا عدم ایراد ضرر به دیگری، مسئولیت آور میباشد.
3ـ هدف مسئولیت انتظامی، احقاق حق زیان دیده و جبران ضرر وارده به طرق پیش بینی شده در آیین نامههای مربوطه میباشد در حالی که هدف مسئولیت اخلاقی اصلاح درون و نهاد شخص مسئول میباشد.
4ـ ضمانت اجراهای متعددی برای مسئولیت انتظامی قابل پیش بینی و تصور میباشد در حالی که مسئولیت اخلاق اصولاً فاقد ضمانت اجرای قانونی و قابل اعمال میباشد.
2. از مسئولیت کیفریمسئولیت انتظامی و مسئولیت کیفری هر چند از این لحاظ که در هر دو، شخص مقصر در مقابل دیگری مواخذه میشود و نیز ضمانت اجراهای مربوطه باید پیشبینی شده باشد دارای وجه مشترکی میباشند اما تفاوتهایی نیز میان این دو وجود دارد:
1ـ هدف مسئولیت انتظامی احقاق حق و جبران ضرر وارده بر دیگری ـ شخص حقوقی ـ میباشد در حالی که هدف اصلی مسئولیت کیفری برقراری نظم و حفظ آن در جامعه میباشد. به بیان دیگر ضمانت اجراهای مسئولیت کیفری به دلیل نقض نظم عمومی در جامعه میباشد.
2ـ اکثر مجازاتها بیشتر دارای جنبه بدنی و مالی و سلب کننده آزادی میباشند اما در مسئولیت انتظامی مجازاتها بیشتر در چارچوب مجازاتهای مالی مثل کسر حقوق و نهایتاً اخراج از موسسه و باشگاه مربوطه میباشد. به بیان دیگر مجازاتهایی مثل حبس و شلاق که درمسئولیتهای کیفری مطرح میشوند در مسئولیتهای انتظامی محلّی از اعراب ندارند.
3. از مسئولیت مدنی
در هر دو نوع مسئولیت، تحقق مسئولیت منوط به نقض یک تکلیف قانونی میباشد. اما در مسئولیتهای انتظامی، معمولاً ضمانت اجراها و تکالیف قانونی از قبل پیش بینی گردیده است و به بیان دیگر چنین مسئولیتی مستلزم نصّ خاص قانونی میباشد. در حالی که تحقق مسئولیت مدنی نیازمند به وجود نصّ خاص قانونی نمیباشد.مبحث چهارم:انواع مسئولیت مدنیدر مواردی که مسئولیت ناشی از اتلاف است؛ یعنی، صدمهای که به زیاندیده وارد شده به مباشرت مرتکب بوده و با فعل او رابطه مستقیم داشته است. عامل اصلی ورود زیان روشن و ساده است ولی در تسبیب عوامل دیگری نیز در ورود زیان دخالت میکند که گاه تمیز سبب اصلی را از شروط و اوضاع و احوال دشوار میسازد. در حقوق کنونی مسئولیتهای مختلط چهرهای خاص یافته و گاه قانونگذار پارهای از اشخاص را مسئول فعل دیگران ساخته (مانند مسئولیت سرپرست یا محافظ صغیر و مجنون) و بر همین مبنا نویسندگان حقوقی، مسئولیت را به موارد زیر تقسیم نمودهاند:
1. مسئولیت ناشی از فعل شخص (قاعده عمومی)؛
2. مسئولیت ناشی از فعل غیر.
نوع دیگری از مسئولیت هم مسئولیت ناشی از مالکیت اشیاء میباشد که از حوزه بحث ما خارج است و ما فقط به شرح دو نوع مسئولیت فوقالذکر میپردازیم.
گفتار اول: مسئولیت ناشی از فعل شخصدر این نوع مسئولیت انسان جوابگوی عمل زیانباری است که شخصاً مرتکب گردیده است و طبیعی است که هر کس باید پاسخگوی آثار و نتایج اعمال خویش باشد واین به عنوان یک قاعده عمومی پذیرفته شده است که هر کس تنها ضامن اعمال خویش است و زیانی را که خود به دیگری میزند باید جبران کند. علیالاصول مسئولیت ناشی از عمل شخصی مبتنی بر مجازات تقصیر میباشد. در قانون مدنی فرانسه تعریف روشن و دقیقی از واژه «تقصیر» نشده است و مؤلفین هر کدام تعریفی ارائه نمودهاند. لیکن تعریفی که از همه کمتر قابل انتقاد است به این شرح میباشد: «تقصیر عبارت است از یک اشتباه در رفتار که به فاعل آن قابل استناد و انتساب باشد». در حقوق ما ماده 953ق.م. تقصیر را بدین گونه تعریف نموده است: «تقصیر اعم است از تعدی و تفریط». از این تعاریف استنباط میشود که تقصیر شامل دو عنصر است:
1.عنصر مادی؛
2. عنصر روانی.
1. عنصر مادی تقصیربرای اینکه شخصی مقصر محسوب شود، باید یک رفتار مادی از او سرزده باشد، این رفتار ممکن است ناشی از یک عمل مثبت (اقدام به کاری) یا ناشی از یک عمل منفی (خودداری از انجام کاری) باشد، به عبارت دیگر تقصیر ممکن است با فعل مثبت و یا تقصیر در خودداری باشد.
البته، خودداری از انجام عمل، زمانی میتواند تقصیر محسوب شود که شخص مکلف به انجام عمل مثبتی شده باشد. تکلیفی که عدم رعایت آن تقصیر تلقی میشود ممکن است از عرف و عادت و یا الزامات شخصی و حرفهای ناشی شود. بنابراین، در صورت فقدان چنین تکلیفی خودداری از انجام عمل حتی اگر زیاناور باشد، تقصیر محسوب نمیشود، مگر قصد اضرار به غیر در میان باشد. البته، در حقوق ایران خودداری از کمک به دیگری با تحقق شرایط پیشبینی شده در ماده واحده قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومین و رفع مخاطرات جانی مصوب 1354، جرم محسوب میشود.
2. عنصر معنوی یا روانی تقصیردر حقوق جزا تمیز و سلامت اراده فاعل رکن اصلی مسئولیت را تشکیل میدهد و بدون وجود تمیز و سالم بودن اراده نمیتوان تقصیر کیفری را به کسی نسبت داد. به همین دلیل است که کودک و مجنون مسئولیت کیفری ندارند. در حقوق خصوصی ودر حوزه مسئولیت قراردادی نیز اراده از ارکان اصلی و اساسی تشکیل و انعقاد قراردادها و ایجاد تعهد قراردادی به شمار میرود، ولی در حوزه مسئولیت مدنی چون هیچگونه قراردادی بین فاعل زیان و زیاندیده منعقد نمیگردد، بنابراین نیازی به تمیز اراده نمیباشد و الزام به تعهد به صورت یک طرفه از طرف قانونگذار برای همه افراد جامعه ایجاد میگردد، ولی چون مسئولیت متفرع بر تمیز و اراده است و تا ارادهای در کار نباشد و آن اراده خوب و بد را از هم تمیز ندهد و سالم نباشد، مسئولیت محقق نمیشود؛ طرفداران نظریه مسئولیت نوعی تقصیر، نیز یکسره اراده و تمیز را نفی نمیکنند؛ زیرا آنان رفتار شخص غیر ممیز را با یک شخص متعارف و معقول میسنجند و مبنای مقایسه حتی درباره کودک و دیوانه نیز تقصیر انسان متعارف و معقول است. به همین جهت بر حسب اینکه عمل زیانبار به منظور اضرار به غیر ارتکاب شده یا چنین قصدی در بین نباشد الزاماً تقصیر دو جنبه متفاوت خواهد داشت:
2ـ 1. تقصیر عمدیتقصیر عمدی زمانی تحقق مییابد که فاعل زیان، خواهان وارد آوردن زیان باشد. این همان چیزی است که قصد اضرار نامیده میشود. کافی نیست که فاعل امکان ورود ضرر را پیشبینی کرده باشد بلکه باید تحقق یافتن آن را بخواهد. برخی از استادان حقوق بین تقصیر ارادی و تقصیر عمدی فرق گذاشتهاند و اظهار داشتهاند رفتاری که شخص با تأمل انتخاب میکند ارادی است، خواه نتیجه آن را نیز بخواهد یا انگیزه او اضرار نباشد. ولی، تقصیر وقتی عمدی است که شخص به قصد اضرار به دیگری مرتکب آن شود.
بنابراین، در تقصیر عمدی هم کار ناشایسته به عمد انجام میشود و هم نتیجه حاصل از آن کار مقصود مرتکب است.
بنابراین، چون در تقصیر عمدی اراده به عنوان شرط اساسی پذیرفته شده است لذا شخص مختلالمشاعر یا یک طفل نمیتواند مرتکب تقصیر عمدی گردد.
2ـ 2. تقصیر غیرعمدی یا تقصیر ناشی از بیاحتیاطی و یا غفلتدر این نوع تقصیر فاعل زیان، خواهان تحقق یافتن آن نبوده است؛ بلکه فقط مرتکب یک بیاحتیاطی و یا غفلت گردیده که بدون ارتکاب آن زیانی رخ نمیداد. تقصیر غیر عمدی را قصور نیز مینامند.
در تقصیر غیر عمدی اگر درجه احتمال وقوع خسارت از مرحله امکان بگذرد و به ظن قوی یا علم برسد و مرتکب با توجه به آن به رفتار زیانبار دست زند، دیگر نباید آن را غیر عمد شمرد؛ زیرا هر چند ضرر را نمیخواهد، ولی چون به آثار جانبی کار خود آگاهی دارد، کافی است آن را اضرار عمدی یا در حکم عمد بدانیم.
2ـ3. فواید عملی تفکیک تقصیر عمدی و غیرعمدیفواید عملی تمیز بین تقصیر عمدی و غیر عمدی بسیار است که مهمترین آنها به شرح زیر میباشد:
1. بیمه خساراتی را که در نتیجه بیاحتیاطی و غفلت شخص به بار میآید امکان دارد؛ ولی بیمه خساراتی که به عمد به بار میآید، امکان ندارد.
2. شرط عدم مسئولیت اصولاً در مورد تقصیرهای غیر عمدی نافذ است، ولی هیچکس نمیتواند به صورت قراردادی از مسئولیت ناشی از آثار و نتایج نقصیرهای عمدی خویش معاف گردد.
3. در هر موردی که تقصیر عمدی و غیر عمدی با هم برخورد کند، مسئولیت برعهده عامد است، همچنین عمد سبب تقویت علت دورتر در برابر خطای نزدیکتر میشود.
4. در موردی که تقصیر عمدی است در دادگاهها اغلب سعی میکنند خسارات زیادتری تعیین نمایند و در این مورد اثبات مسئولیت آسانتر است، زیرا تقصیر عمدی خود فینفسه رابطه سببیت بین تقصیر و ضرر را مسلم میسازد.
گفتار دوم: مسئولیت ناشی از فعل غیردر حقوق جزا بر طبق اصل شخصی بودن مجازاتها هر کس شخصاً میبایست مجازات جرمی را که مرتکب شده است متحمل شود؛ ولی در حقوق خصوصی و در حوزه مسئولیت مدنی قانونگذار به دو دلیل مسئولیت ناشی از فعل غیر را پیشبینی نموده است؛ اولاً قانونگذار خواسته است در مواردی که فاعل مستقیم زیان استطاعت مالی ندارد (مثلاً یک طفل یا کودک) و یا استطاعت مالی کمی دارد (مثلاً یک کارگر) برای زیاندیده یک مسئول مستطیع فراهم سازد؛ ثانیاً قانونگذار سعی کرده با تهدید به مسئولیت، کسانی را که حق اعمال قدرت دارند ترغیب نمایند که از این قدرت برای جلوگیری از وقوع سوانح احتمالی استفاده کنند.
در مسئولیت ناشی از فعل غیر، تقصیر نقش کمتری دارد، با وجود این نقش تقصیر به کلی حذف نشده؛ زیرا شخص به طور معمول مسئول کار کسانی قرار میگیرد که با نظارت و هدایت او فعالیت میکنند. پس اگر خسارتی از ناحیه آنها به بار آید، فرض این است که به درستی هدایت نشدهاند و محافظ و مواظب در این زمینه بیمبالاتی کرده است.
در حقوق ما، مسئولیت ناشی از فعل غیر جنبه استثنایی دارد و محدود به مواردی است که قانون مقرر میکند و نمیتوان دامنه آن را توسعه داد وباید به موارد منصوص بسنده کرد.
مسئولیت ناشی از فعل غیر خود به دو دسته تقسیم میگردد:
1. مسئولیت ناشی از فعل غیر برای تقصیر اثبات شدهموارد این گونه مسئولیت را نمیتوان حصری دانست، زیرا مواردی از اجرای قاعده عمومی مسئولیت ناشی از عمل شخص میباشند. اشاره به دو مورد از اینها که با بحث ما نیز ارتباط دارد، خالی از فایده نخواهد بود:
1ـ 1. حفاظت اشخاص خطرناکاز نمونههای بارز در این مورد، وضع طفل یا کودکی میباشد که به یک مؤسسه تربیتی تحت نظارت سپرده میشود و طفل و کودک پس از فرار از مؤسسه به شخص ثالث خسارتی وارد میکند و چون در اغلب موارد طفل و خانواده وی تمکن مالی ندارند، لذا زیاندیده سعی میکند علیه مؤسسه تربیتی اقامه دعوی کند. در این مورد مؤسسه به طور قهری مسئول نیست؛ ولی اگر زیاندیده ثابت کند که مؤسسه در مراقبت طفل کوتاهی نموده است، مسئولیت مؤسسه تحقق خواهد یافت.
1ـ2. معلمان و مربیان نسبت به افراد تحت آموزش خودنگهداری و تربیت طفل یا کودک به طور معمول با پدر و مادر میباشد که این امر هم حق و هم تکلیف است. با وجود این، پدر و مادر ناگزیرند در اجرای تکلیف خود فرزند را به معلم در مدرسه برای تعلیم و به مربی در مهد کودک برای نگهداری بسپارند. در قراردادی که به این منظور بسته میشود، تعهد ایمنی آشکار و پنهان، دیگران را نیز کم و بیش مسئول کار کودک میسازد. برای مثال مؤسسه یا باشگاهی که کودکان را برای تعلیم شنا میپذیرد، این تعهد را برعهده میگیرد که از آسیب رساندن به جان و سلامت آنان جلوگیری کند. عرف این تعهد را ناظر به نتیجه میداند واز معلم و یا مربی نمیپذیرد که کوشش در راه حفاظت و نگهداری از کودک را عذر تقصیر آورد؛ بنابراین، اگر مربی یا معلم نتواند حادثه را به قوه قاهره منتسب کند مقصر محسوب میگردد و همین امر سبب میشود که گاه او مسئول خطای کودک قرار گیرد.
2. مسئولیت ناشی از فعل غیر برای تقصیر مفروضموارد این گونه مسئولیت نیز محدود نیست و ما اجمال به دو مورد اشاره میکنیم و بحث اصلی را در فصل سوم به طور مفصل میآوریم:
2ـ1. مسئولیت ابوین ناشی از اعمال ارتکابی فرزندانشانمسئولیت مفروض ابوین در قبال اعمال ارتکابی فرزندانشان از این لحاظ است که به حکم عقل چنانچه کودکی زیان وارد آورد علت آن این است که وی به نحو شایستهای تربیت نشده است و یا مراقبت لازم از او به عمل نیامده است. در این جا زیاندیده نیازی به اثبات تقصیر ابوین ندارد و به محض اینکه طفل زیانی به بار آورد، ابوین مقصر فرض میشوند.
2ـ2. مسئولیت کارفرمایان در قبال اعمال ناشی از کارکنانشانکارفرمایان در مقابل اعمال و اقدامات کارکنان خود نوعی مسئولیت نیابتی و یا ناشی از فعل غیر دارند. البته آنچه که در رابطه با تحقق مسئولیت نیابتی کارفرما ضروری می باشد آن است که مباشر زیان، کارگر او باشد و شبه جرم صورت گفته مرتبط با کاری باشد که کارگر برای انجام آن استخدام شده باشد. به موجب ماده یک قانون کار جمهوری اسلامی ایران: «کارگر کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی اعم از مزد ـ حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار میکند و کارفرما نیز شخص حقیقی یا حقوقی است که کارگر به درخواست و به حساب او کار میکند.
به طور خلاصه باید ذکر کرد که کارفرمایان مشمول جبران خساراتی میباشند که از طرف کارکنان اداری یا کارگران آنها در حین انجام کار یا به مناسبت آن وارد شده است مگر اینکه محرز شود تمام احتیاطهایی را که اوضاع و احوال قضیه ایجاب مینموده را به عمل آورده و یا این که اگر احتیاطهای مزبور را به عمل میآورند باز هم جلوگیری از ورود زیان مقدور نمیبود.
ملاحظه میشود که قانونگذار برای کارفرما، فرض تقصیر قرار داده است و کارفرما برای معافیت از مسئولیت میبایستی ثابت نماید که تقصیر ننموده است.مبحث پنجم:ماهیت حقوقى باشگاه و ارکان آندر حقوق ایران و حقوق کشورهای اروپاییگفتار اول:ماهیت حقوقی باشگاه1ـ حقوق ایراندر خصوص تعریف باشگاه همانطور که عنوان شد باشگاه، به مکانى اطلاق مىشود که توسط سازمانهاى دولتى و یا بخش خصوصى به منظور اشاعه ورزش به وجود آمده باشد و افراد علاقهمند را نیز به عضویت بپذیرد و تیمهایى را براى شرکت در مسابقات بین باشگاهى در ورزشهاى گوناگون معرفى کند. در خصوص ماهیت حقوقى باشگاه نیز مىتوان گفت بر حسب مالکیت و مؤسس آن، از اشخاص حقوقى حقوق خصوصى یا حقوق عمومى مىباشد. آییننامه رابطه باشگاهها با لیگ، باشگاه را چنین تعریف مىکند: «باشگاه، مجموعهاى ورزشى است که بر اساس معیارهاى تربیت بدنى، به عنوان باشگاه تأسیس و در ادارهى ثبت شرکتها به ثبت رسیده باشد».
در خصوص این که باشگاههاى ورزشى در کشور ایران باید در قالب چه نوع شرکتى به ثبت برسند علىالظاهر محدودیتى در آییننامه رابطه باشگاهها با لیگ دیده نمىشود.
بند 15 ماده 9 آییننامه فوقالذکر مقرر مىدارد: «کلیه باشگاهها از نظر ضوابط داخلى تابع قانون تجارت هستند و کلیه باشگاههاى لیگ برتر باید علاوه بر مجوز سازمان تربیت بدنى، در ثبت شرکتها نیز ثبت شده و مدارک خود را به سازمان لیگ ارائه دهند».
پس علىالقاعده باشگاهها مىتوانند در قالب هر یک از شرکتهاى تجارى مندرج در ماده 20 قانون تجارت تشکیل شوند. ماده 20 قانون تجارت جمهورى اسلامى ایران مقرر مىدارد: «شرکتهاى تجارى بر هفت قسم است:
1. شرکت سهامى؛
2. شرکت با مسئولیت محدود؛
3. شرکت تضامنى؛
4. شرکت مختلط غیرسهامى ؛
5. شرکت مختلط سهامى؛
6. شرکت نسبى؛
7. شرکت تعاونى تولید و مصرف».
نباید به این ظاهر اعتماد نمود البته کاملاً واضح و مبرهن است که با توجه به تعریف باشگاهها و نیز تعریف شرکتهاى تعاونى تولید و مصرف بدیهى است که باشگاههاى ورزشى موضوعا و فعالیتهاى آن امکان تشکیل باشگاهها ورزشى به صورت شرکت تعاونى و تولید وجود ندارد.
در خصوص امکان تشکیل باشگاههاى ورزشى به صورت شرکت با مسئولیت محدود و تضامنى و مختلط و نسبى باید در نظر داشت که با وجود این که آییننامه رابطه لیگ با باشگاههاى ممنوعیتى در این زمینه ایجاد نکرده است اما این بدان معنا نیست که مقررات عام را نادیده بگیریم. به تعبیرى دیگر آییننامه مزبور نمىتواند ناسخ قوانین مصوب مجلس باشد به دلیل آن که مرجع تصویب قوانین عادى در سلسله مراتب قانونگذارى بالاتر از مرجع تصویب آییننامه که دولت و مراجع وابسته به آن است مىباشد. بنابر آن چه ذکر شد باید به قانون تجارت که ضوابط شرکتهاى تجارى را بیان نموده رجوع کرد.
ماده یک قانون تجارت جمهورى اسلامى ایران مقرر مىدارد: «تاجر کسى است که شغل معمولى خود را معاملات تجارتى قرار بدهد».
در ماده 2 قانون مذکور مقرر گردیده است: «معاملات تجارتى از قرار ذیل است:
1. خرید یا تحصیل هر نوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره اعم از این که تصرفاتى در آن شده باشد یا نشده باشد.
2. تصدى به حمل و نقل از راه خشکى یا آب و هوا به نحوى که باشد.
3. هر قسم عملیات دلالى یا حقالعمل کارى (کمیسیون) و یا عاملى و هم چنین تصدى به هر نوع تأسیساتى که براى انجام بعضى امور ایجاد مىشود از قبیل تسهیل معاملات ملکى یا پیدا کردن خدمه یا تهیه و رساندن ملزومات و غیره.
4. تأسیس و به کار انداختن هم قسم کارخانه مشروط بر این که براى رفع حوائج شخصى نباشد.
5. تصدى به عملیات حراجى
6. تصدى به هر قسم نمایشگاههاى عمومى
7. هر قسم عملیات صرافى و بانکى
8. معاملات برواتى اعم از این که بین تاجر و غیر تاجر باشد
9. عملیات بیمه بحرى و غیر بحرى
10. کشتىسازى و خرید و فروش کشتى و کشتیرانى و کشتیرانى داخلى و یا خارجى و معاملات راجعه به آنها».
با دقت در ماده 2 قانون تجارت ایران ملاحظه مىگردد که موضوع فعالیت باشگاهها و مؤسسات ورزشى در هیچ یک از بندهاى ده گانه مزبور واقع نمىگردد به بیان دیگر بندهاى 10 گانه مزبور موضوعا از شمول تعریف باشگاههاى ورزشى خارج مىباشد و باشگاههاى ورزشى نمىتوانند در قالب شرکتهاى با مسئولیت محدود و تضامنى و مختلط و نسبى تشکیل و ثبت شوند.
به نظر میرسد تنها نوع شرکتى که باشگاههاى ورزشى مىتوانند در قالب آن تشکیل و ثبت گردند شرکت سهامى مىباشد و دلیل آن هم صراحت ماده 2 قانون اصلاح قسمتى از قانون تجارت مصوب 24/12/1347 مىباشد.
ماده مزبور مقرر مىدارد: «شرکت سهامى شرکت بازرگانى محسوب مىشود ولو این که موضوع عملیات آن امور بازرگانى نباشد».
ماده 4 قانون مزبور مقرر میدارد:
«شرکتهاى سهامى به دو نوع تقسیم مىشوند
نوع اول: شرکتهایى که مؤسسین آنها قسمتى از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تأمین کنند. این گونه شرکتها، شرکتهای سهامى عام نامیده مىشوند.
نوع دوم: شرکتهایى که تمام سرمایه آنها در موقع تأسیس منحصرا توسط مؤسسین تأمین گردیده است. این گونه شرکتها سهامى خاص نامیده مىشوند. در شرکت سهامى عام عبارت «شرکت سهامى عام» و در شرکتهاى سهامى خاص، عبارت: «شرکت سهامى خاص» باید قبل از نام شرکت یا بعد از آن بدون فاصله با نام شرکت در کلیه اوراق و اطلاعیهها و آگهىهاى شرکت به طور روشن و خوانا قید شود.
همانطور که ملاحظه گردید باشگاهها و مؤسسات ورزشى بیشتر به صورت شرکت سهامى تشکیل و ثبت مىشوند براى مثال باشگاههاى ورزشى مثل باشگاههاى پگاه و داماش گیلان و استیل آذین، آرم و عنوان شرکتهاى سهامى را به طور مشخص در لوگوى خود به یدک مىکشند. به هر صورت باشگاهها هر چند در قالب مؤسسه فرهنگى و ورزشى به ثبت میرسند همان طور که تا قبل از حرفهاى شدن لیگهاى ورزشى به نحو چشمگیرى چنین بود از لحاظ ضوابط و ساختار مىبایست تابع قانون تجارت باشند یعنى از نظر تشکیلات ادارى و نحوه اداره، رعایت ضوابط قانونى مربوط به شرکتهای تجاری دربارة آنها الزامی میباشد.
2ـ حقوق کشورهای اروپاییاغلب باشگاههاى حاضر در لیگهاى ورزشى کشورهای اروپائی نیز به عنوان شرکتهاى تجارى و آن هم به صورت شرکت سهامى تشکیل و ثبت مىگردند و البته مشمول قانون تجارت این کشور نیز مىباشند.
در سالهاى اخیر بسیارى از این باشگاهها سهام باشگاه خود را در بازار بورس شناور کردهاند آمار و اطلاعات حاکى از آن است که ارزش سهام بیست و یک باشگاه حرفهاى فوتبال انگلیس در سال 2004 میلادى 1/20 بیلیون پوند برآورده شده است. البته در ایران نیز اخیراً باشگاه راهآهن به عنوان اولین باشگاه ایرانى بعد از چند بار شکست در عرضه سهامش سهام خود را در فرا بورس عرضه نمود که کلیه سهام آن به فروش نیز رفت.
باشگاهها در انگلستان در زمره شرکتهاى «محدودة عمومى» (غیر تضامنى عمومى)محسوب مىشوند. این شرکتها باید داراى دو شریک باشند و همواره مىبایستکمترین میزان سرمایه سهام صادر شده را حفظ کنند. سهامداران این شرکتها به راحتى سهام خود را در بازار بورس و یا هر مکان دیگرى منتقل مىکنند. تمامى شرکتهاى بزرگ صنعتى و تجارى، شرکتهاى محدودة عمومى هستند که سهامشان در فهرست بورس سهام و اوراق بهادار ذکر شده است.
با نگاهى به برخى از متون حقوقى انگلیس به نوعى از باشگاههاى ورزشى بر مىخوریم که نه تنها شرکت تجارى نیستند بلکه شخصیت حقوقى نیز ندارند و در اصطلاح خاص، «شرکت مدنى» نامیده مىشوند. در خصوص این شرکتها گفته شد: «آنها متشکل از گروهى از مردم هستند که به هم ملحق شدهاند نه منافع مشترکشان را دنبال نمایند».
شرکت مدنى وجود مستقلى از اعضاى خود ندارد. بنابراین اگر یکى از اعضا، شرکت از جانب شرکت قراردادى منعقد نماید، آن فرد شخصا در مقابل طرف دیگر مسؤل است. رایجترین نمونهها براى شرکت مدنى عبارتند از: انجمنها و باشگاههاى ورزشى ماند: باشگاه محلى تنیس، کریکت، شطرنج و… با این وصف، به راستى باشگاههاى ورزشى در حقوق انگلیس، جزو کدام دسته از شرکتهاى فوقالذکر مىباشد؛ شرکت محدودة عمومى یا شرکت مدنى؟ به یقین مىتوان گفت: باشگاههاى حرفهاى مورد نظر، شرکت محدودة عمومى هستند، زیرا اولاً؛ سرمایه باشگاهها به صورت سهام درآمده و در بازار بورس قابل نقل و انتقال است. در حالى که شرکت مدنى فاقد چنین امتیازى است. ثانیاً؛ در مثالهایى که براى شرکتهاى مدنى ذکر شد آن چه که به وضوح ملاحظه مىشود آن است که باشگاههاى محلّى ورزشى، نوعى شرکت مدنى محسوب مىشوند در حالى که هیچگاه نمىتوان پذیرفت که باشگاههاى بزرگ و ثروتمندى مثل آرسنال – چلسى و لیور پول یا منچستر یونایتد و… باشگاههاى محلى باشند.
گفتار دوم ـ انواع باشگاههای ورزشىبا توجه به این امر که باشگاههاى ورزشى در ایران از نظر قانونى تحت شمول قانون تجارت هستند و معمولاً به صورت تجارى در زمینه ورزش که خود نوعى تجارت و صنعت محسوب مىشود فعالیت مىکنند از نظر منشأ ایجاد و مالکیت به دو نوع عمده تقسیم مىشوند.
1. باشگاههاى دولتى (عمومى)باشگاهها و مؤسسات ورزشى دولتى باشگاههایى هستند که از نقطه نظر مالکیت، مالک آن دولت مىباشد که با تعیین رئیس مجمع و نیز اعضاى هیأت مدیره اداره آن را به عهده دارد و همانطور که بعدا خواهد آمد در صورت تقصیری که ناشى از نقض تجهیزات و تسکیلات مؤسسه باشد، مسئولیت پیدا مىکند. در صورت واگذارى باشگاههاى مربوطه به بخش خصوصى نیز در صورتى که بیش از 50 درصد سهام آن باشگاه متعلق به دولت باشد باشگاهها و مؤسسات ورزشى مربوطه همچنان دولتى محسوب مىشوند و بحث راجع به مسئولیت مدنى دولت مطرح مىشود که در فصل سوم راجع به آن بحث خواهیم کرد.
2. باشگاههاى خصوصىسادهترین تعریفى که مىتوان از این نوع باشگاهها کرد این است که باشگاههایى که دولتى و عمومى نیستند باشگاههاى خصوصى محسوب مىشوند.
به بیانى دیگر در صورتى که اشخاص خصوصى مالکیت این باشگاهها و اماکن ورزشى را به عهده داشته باشند و یا بیش از 50 درصد سهام این باشگاهها متعلق به اشخاص خصوصى باشند باشگاههاى مزبور باشگاه خصوصى محسوب مىشوند و در نتیجه مسئولیت مدنى این باشگاهها بر عهده مالکین شخصى و خصوصى باشگاههاى ورزشى مربوطه قرار مىگیرند.
در دنیاى حرفهاى ورزش که از صنایع پولساز به شمار میآید بدون شک باشگاههای ورزشی به صورت خصوصی اداره میگردند. در اروپا به عنوان قطب فوتبال دنیا و نیز سایر کشورهای قارههای مختلف فوتبالخیز دنیا، باشگاههاى ورزشى به صورت خصوصى اداره مىشوند و حتى یکى از شرایطى که کنفدراسیون فوتبال آسیا براى باشگاههاى ورزشى فعّال در سطح قاره آسیا تعیین نموده بحث خصوصىسازى باشگاههای ورزشی مىباشد. البته کنفدراسیون فوتبال آسیا [AFC] که در صدد نزدیک شدن تیمهاى ملى و باشگاهى این قاره به سطح اول فوتبال جهان است به تمام کشورهاى عضو کنفدراسیون، هشدار داده است که باید تا سال 2011 میلادى باشگاههاى خود را حرفهاى کنند و گرنه حق شرکت در لیگ قهرمان باشگاههاى آسیا را از دست خواهند داد.
البته بعدها این اتمام حجت به دلیل درخواست کشورهاى عضو که قبلاً به صورت غیر حرفهای فعالیت ورزشى مىکردند به مدت 2 سال دیگر تمدید گردید بنابراین به موجب قوانین جدید کنفدراسیون فوتبال آسیا، باشگاههاى ورزشى در صورتى که تا سال 2013 میلادى حرفهاى نشوند آماتور تلقى گردیده و باید در لیگ آماتور که سطحى به مراتب پایینتر از لیگ حرفهاى قهرمانان آسیا را دارد شرکت کنند.
به هر صورت باشگاههای حرفهای ورزشی صرف نظر از این که در قالب شرکتهای تجاری و یا حتی شرکت مدنی به آن مفهومی که در حقوق انگلستان و وجود دارد تشکیل گردند با توجه به این که از نظر تشکیلاتی بایستی تابع قانون تجارت آن کشور باشند میبایست آنها را خصوصی تلقی کرد. بنابراین قریب به اتفاق باشگاههای اروپائی و حتی دنیا، به صورت خصوصی اداره میگردند.
در ایران هم طبق اصل 44 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران که مقرر مىدارد: نظام اقتصادى جمهورى اسلامى ایران بر پایهى سه بخش دولتى، تعاونى و خصوصى با برنامهریزى منظم و صحیح استوار است. بخش دولتى شامل کلیهى صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانى خارجى، معادن بزرگ، بانکدارى، بیمه، تأمین نیروها، سدها و شبکههاى بزرگ آبرسانى، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایى، کشتیرانى، راه و راه آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومى و در اختیار دولت است. بخش تعاونى شامل شرکتها و مؤسسات تعاونى تولید و توزیع است که رد شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامى تشکیل مىشود. بخش خصوصى شامل آن قسمت از کشاورزى، دامدارى، صنعت، تجارت و خدمات مىشود که مکمل فعالیتهاى اقتصادى دولتى و تعاونى است.
مالکیت در این سه بخش تا جائى که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد، از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادى کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانون جمهورى اسلامى است. تفصیل ضوابط و قلمرو شرایط هر سه بخش را قانون معین مىکند. مجلس شوراى اسلامى باشگاههاى ورزشى را مکلف کرده است که به سمت خصوصىسازى بروند و حتى صنایع و شرکتهاى دولتى را از سرمایهگذارى در بخش ورزش منع نموده است.
گفتار سوم: ارکان باشگاههاى ورزشىباشگاههاى ورزشى با توجه به این که معمولاًبه صورت شرکت فعالیت مىنمایند، تحت شمول قانون تجارت مىباشند. در انگلستان هم غالب باشگاههاى ورزشى به صورت شرکتهاى تجارى تشکیل و ثبت شدهاند – به مانند شرکتهاى تجارى از سهامداران تشکیل گردیده است که این سهامداران با تشکیل مجمع به انتخاب اعضاى هیئت مدیره اهتمام مىورزند و هیئت مدیره نیز اقدام به انتخاب مدیر عامل مىکند و مدیرعامل نیز با استخدام کارکنان باشگاه را به فعالیت در زمینه ورزش رهنمون میسازد. کارکنان باشگاه اصولاً شامل مدیران، کادر مربیان ، بازیکنان و نیز معاونان، سرپرستان و کادر ادارى (کارمندان اجرائى) باشگاه مىباشد که ما در این جا این ارکان را بررسى مىنماییم.
1. هیئت مدیره (مدیران)تعاریف زیادى براى واژه مدیریت گفته شده است از آن جمله که مدیریت عبارت است از فن هدایت، و رهبرى فعالیتهاى گروهى از افراد جامعه به منظور رسیدن به هدفى واحد.
هیأت مدیره یکى از اصلىترین نهادهاى هر باشگاه ورزشى و از ارکان آن است و قانونگذار نیز در قانون تجارت جمهورى اسلامى ایران، این نهاد را جزو جدائىناپذیر در تأسیس و اداره شرکتها مىداند. باشگاهها نیز معمولاً در قالب شرکت فعالیت مىکنند و حتى در صورتى که در قالب شرکتهاى تجارى نباشند به صراحت بند 5 ماده 19 قانون مذکور تحت شمول قانون تجارت مىباشند و لذا همانطور که قانون تجارت، انتخاب هیئت مدیره را لازم و ضرورى دانسته است بالتبع، باشگاههاى ورزشى مربوط نیز مىبایستى هیئت مدیره داشته باشد.
1ـ1. ترکیب هیأت مدیره باشگاهبا توجه به آن چه که آمد باشگاهها تحت شمول قانون تجارت میباشند و بیشتر در قالب شرکتهای سهامی تشکیل میشوند. ترکیب اعضای هیأت مدیره نیز بر طبق قانون تجارت تعیین میشود: هیأت مدیره دارای یک رئیس و یک نائب رئیس است که در اولین جلسه هیأت مدیره انتخاب میشوند و هدایت هیأت مدیره برعهده آنان است. ماده 119 لایحه اصلاحی مقرر میدارد: «هیأت مدیره در اولین جلسه خود از بین اعضای هیأت، یک رئیس و یک نائب رئیس… برای هیأت مدیره تعیین مینماید».
1ـ2. تعداد اعضای هیأت مدیرهدر خصوص تعداد اعضای هیأت مدیره در یک باشگاه ورزشی همان طور که پیشتر آمد بیشتر در چهارچوب شرکت سهامی تشکیل شده و نیز تابع ضوابط قانون تجارت میباشند؛ میبایستی بین دو قسم از باشگاهها قائل به تفکیک گردیم: در صورتی که باشگاههای ورزشی در چهارچوب شرکتهای سهامی عام تشکیل شوند به موجب قسمت اخیر ماده 107 لایحه قانون 1347 نباید اعضای هیأت مدیرهی آن از 5 نفر کمتر باشند اما در صورتی که در قالب شرکت سهامی خاص تشکیل گردند نباید تعداد شرکا از سه نفر کمتر باشد که البته با توجه به این که اعضای هیأت مدیره باید از صاحبان سهام باشند بین این دو ماده تعارض وجود دارد که راه حل هم آن است که بگوییم ماده 107 بر ماده 3 وارد است و آن را تخصیص میزند بنابراین تعداد شرکا در شرکتهای سهامی عام باید حداقل پنج نفر باشد اما تعداد اعضای هیأت مدیره در شرکت سهامی خاص نباید کمتر از سه نفر باشد.
در قانون فرانسه که در سال 1940 اصلاح شده شرکت سهامی به وسیله هیأت مدیرهای مرکب از 3 تا 12 نفر اداره میشود، هیأت مدیره در شرکت سهامی معمولاً مرکب از چند نفر است.
1ـ3. شرایط عضویت در هیأت مدیره باشگاهبرای عضویت در هیأت مدیره باشگاهها، دو شرط مهم و ضروری لازم است:
1ـ3ـ1. اهلیتاهلیت صلاحیتی است که شخص برای دارا شدن و اجرای حق دارد. و طبق ماده 957 همه انسانها متمتع از حقوق مدنی هستند اما نسبت به اهلیت استیفا یا تصرف برخی مثل محجورین چنین اختیاری را ندارند قانونگذار در لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 برای احراز سمت مدیریت، شرط سنی قائل نشده است؛ بنابراین مدیر میتواند هر سنی داشته باشد مشروط بر این که دارای اهلیت باشد.
1ـ3ـ2. سهامدار بودندر باشگاههای دولتی که سهامدار اصلی دولت میباشد عملاً سهامدار بودن مدیران، محلی از اعراب ندارد چرا که دولت، از کارکنان خود و یا از بیرون، اعضای هیأت مدیره را انتخاب میکند اما در باشگاههای خصوصی که امروزه متداول میباشد و همان طور که قبلاً آمد مدیران باشگاهها میبایست سهامدار باشگاههای خود باشند.
ماده 107 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 مقرر میدارد که «شرکت سهامی به وسیله هیأت مدیرهای که از پیش صاحبان سهام انتخاب شده و کلاً یا بعضاً قابل عزل میباشند اداره خواهد شد.»
1ـ4. وظایف هیأت مدیره باشگاههیأت مدیره یک باشگاه با توجه به این که در قالب شرکت تشکیل میشوند وظایف متعددی دارد که اهم آن عبارتند از:
1. انتخاب یا عزل مدیرعامل باشگاه (ماده 124 لایحه اصلاحی قانون تجارت).
2. عزل و نصب رئیس و نائب رئیس هیأت مدیره (ماده 119 لایحه).
3. اتخاذ تصمیمات لازم برای اداره صحیح باشگاه از جمله دعوت مجمع (ماده 113 لایحه) و…
4. فراهم کردن امکانات لازمه برای مدیر عامل باشگاه.
1ـ5. مدت فعالیت هیأت مدیرهدر خصوص مدت فعالیت هیأت مدیره، ماده 109 لایحه اصلاحی قانون تجارت مقرر میدارد: «مدت مدیریت مدیران در اساسنامه معین میشود لیکن این مدت از دو سال تجاوز نخواهد کرد. انتخاب مجدد مدیران بلامانع است.
1ـ6. رابطه مدیران با باشگاهها در حقوق ایران و حقوق کشورهای اروپایی1ـ6ـ1. حقوق ایراندر خصوص ماهیت اداره باشگاهها و به خصوص رابطه بین مدیران باشگاه با باشگاهها و اعضاى باشگاه نظریات متعددى توسط حقوقدانان داخلى ارائه شده است.
الف ـ نظریه اول: مدیران وکلاى شرکا و سهامداران باشگاه محسوب مىشوندبر طبق این نظریه، مدیران باشگاهها به مانند وکلاى شرکت مىباشند بدین معنا که شرکای (سهامداران) باشگاهها آنها را وکیل خود در اداره شرکت قرار دادهاند ماده 51 قانون تجارت مصوب 1311 مقرر مىداشت: «مسئولیت مدیران شرکت در مقابل شرکا همان مسئولیتى است که وکیل در مقابل موکل دارد».
ایرادات وارده بر نظریه
ماده 51 قانون تجارت مصوب 1311 حتى پیش از نسخ توسط لایحه به نظر آنها «مدیر شرکت» وکیل شرکا نمىتواند باشد و ماده 51 قانون تجارت مصوب 1311 اصلاً خوب تنظیم نشده بود. دلیل وارده نیز این است که مدیران به نفع شرکت و براى شرکت یعنى شخص حقوقى فعالیت مىکنند و باید بین منافع شرکت و منافع شرکا فرق قائل شد. و لذا این نظریه نمىتواند مطابق با موازین حقوقى باشد. ایراد دیگرى نیز که بر این نظریه وارد است این است که به موجب ماده 662 قانون مدنى جمهورى اسلامى ایران، وکالت باید در امرى داده شود که خود موکل بتواند آن را به جا آورد در حالى که هیچ یک از شرکا نمىتوانند به نام شرکت و در حدود اختیارات مدیر با مدیران معاملهاى انجام دهند.
ایراد سوّمى که بر این نظریه وارد شده است آن است که به موجب بند 3 ماده 678 قانون مدنى و ماده 954 قانون مذکور، موت یا جنون هر یک از طرفین عقد وکالت موجب از بین رفتن و انفساخ عقد وکالت مىشود در حالى که با فوت یا جنون یکى از سهامداران و حتى تمامى آنها مدیران شرکت سهامى معزول نمىشوند. همچنین به موجب ماده 679 قانون مدنى موکل مىتواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند در حالى که هیچ سهامدارى نمىتواند مدیر شرکت سهامى را عزل کند.
نتیجهگیری
با وجود تمام این ایرادات، باز جاى تعجب وجود دارد که حتى پس از نسخ این ماده به موجب لایحه اصلاحى قانون تجارت، برخى مؤلفان حقوقى، معتقد به این نظریه مىباشند که مدیران، وکلاى شرکا (سهامداران) مىباشند. استدلال ایشان نیز این است که اعضاى هیأت مدیره از نظر حقوقى، امین و وکیل صاحبان سهام (سهامدارن) هستند در واقع حتى در زمان حکومت مواد سابق قانون تجارت هم صحیحتر آن بوده است که با مدیر از حیث مسئولیت، به سان امین رفتار شود و از این جهت در حکم وکیل است ولى نباید از آن چنین نتیجهگیرى کرد که مدیر شرکت وکیل شرکا است به ویژه که آثار اعمال مدیر به طور مستقیم عاید شخص حقوقى مىشود نه آنان.
ب ـ نظریه دوم: مدیران وکیل شرکت محسوب مىشوندنظریهاى که پیش از این مطرح شد امروزه طرفدار چندانى ندارد. با نسخ ماده 51 قانون تجارت مصوب 1311 و با وجود خلأ قانونى در این مورد، بسیارى از حقوقدانان داخلى گرایش به این نظریه داشتهاند که مدیران شرکت را وکیل شرکت بدانند.
ایرادات وارد بر نظریه
اولین ایراد آن است که به موجب ماده 118 لایحه اصلاحى قانون تجارت مصوب 1347:«جز در باره موضوعاتى که به موجب مقررات این قانون اخذ تصمیم و اقدام درباره آنها در صلاحیت خاص مجامع عمومى است. مدیران شرکت داراى کلیه اختیارات لازم براى اداره امور شرکت مىباشند مشروط بر این که تصمیمات و اقدامات آنها در حدود موضوع شرکت باشند. محدود کردن اختیارات مدیران در اساسنامه یا به موجب تصمیمات مجامع عمومى فقط از لحاظ روابط بین مدیران و صاحبان سهام معتبر بوده و در مقابل اشخاص ثالث، باطل و کان لم یکن است». هم چنین طبق ماده 135 لایحه قانونى مزبور: «کلیه اعمال و اقدامات مدیران عامل شرکت در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر است». حال آن که اگر مدیران، وکیل شرکت باشند به موجب قانون مدنى جمهورى اسلامى ایران در چنین مواردى شرکت (باشگاه) در مقابل اشخاص ثالث مسئولیتى نخواهد داشت زیرا ماده 674 قانون مدنى مقرر مىدارد: «… در مورد آن چه که (وکیل) در خارج از حدود وکالت انجام داده است موکل هیچ گونه تعهدى نخواهد داشت مگر این که اعمال فضولى وکیل را صراحتا یا ضمنا اجازه کند».
ایراد دوم وارده نیز آن است که طبق ماده 661 قانون مدنى ایران، در صورتى که وکالت مطلق باشد فقط مربوط به اداره کردن اموال موکل خواهد بود. چه آن که اداره کردن غیر از تصرف در اموال است. به عنوان مثال، اجاره دادن اموال و باز کردن حساب جارى از امور مربوط به اداره است در حالى که فروختن اموال و منتقل کردن آن به غیر در شمار امور مربوط به تصرف به معناى خاص کلمه قرار دارد. چنان که خرید و فروش که براى وکیل مدنى از حدود اداره اموال به طور عموم خارج است در مورد شرکت تجارى – که باشگاه نیز در قالب آن مىباشد – از امور ادارى محسوب مىشود. بنابراین اگر بگوییم که شرکت یا باشگاه مربوط مدیران را به صورت مطلق وکیل خود کرده است در این صورت مدیران فقط حق انجام امور ادارى شرکت را دارند و از انجام سایر تصرفات ممنوع هستند حال آنکه مقصود از تأسیس شرکت تجارى انجام امور تجارى و معاملات (خرید و فروش و…) مىباشد. به موجب ماده 118 لایحه اصلاح قسمتى از قانون تجارت 1347 نیز حدود اختیارات مدیران بیش از اداره امور و انجام امور ادارى شرکت است.
ایراد سوم نیز آن است که باید توجه داشت که فقهاى امامیه اکثرا و حقوقدانان داخلى تقریباً بالاجماع، نیابت و نمایندگى را ماهیت و جوهر وکالت دانستهاند. ماده 656 قانون مدنى ایران نیز با پیروى از همین نظر وکالت را به عقدى تعریف کرده که یکى از طرفین دیگرى را براى انجام کارى نایب خود قرار مىدهد. بنابراین نظر در عقد وکالت دو اراده کارگزار است: اراده موکل که نیابت مىدهد و حدود اختیار وکیل را مشخص مىکند و اراده وکیل که اعمال حقوقى را انجام مىدهد در حالى که در مورد اشخاص حقوقى ارادهاى جز تصمیم مدیران وجود ندارد و همان است که اراده شخص حقوقى به شمار مىآید.
ج ـ نظریه سوم: مدیران نماینده قانونى شرکت یا باشگاه مىباشندعمدهترین اشکالى که باعث مىشود نظریات مذکور مبنى بر وکیل بودن مدیران را نپذیریم این بود که در صورت وکیل دانستن آنها، موکل نیز باید اراده کافى براى اجراى مورد وکالت و عزل وکیل را داشته باشد. در حالى که در روابط مدیران شرکت با خود شرکت این گونه نیست نظریه اخیر ماهیتى را براى روابط مدیران مطرح مىکند که اصیل مباشر قادر به اجراى حقوق و تکالیف خود نباشد. در این موارد افراد واجد شرایط قانونى با تشریفات قانونى به عنوان نماینده قانونى اصیل تعیین مىگردند و حق هرگونه تصرف در اموال اصیل را دارند به طورى که نیاز نیست حدود اختیارات آنان دقیقا تعیین گردد. بدین ترتیب، طبق نظریه «نمایندگى قانونى»، هیأت مدیره شخص حقوقى وظایف و اخیتاراتى را که قوانین و اساسنامه شرکت براى آنان مقرر کرده است انجام مىدهند و براى شرکت تجارى حقوق و مسئولیتهایى را ایجاد مىکند.
ایرادات وارده بر نظریه
ایراد اول این است که در نمایندگى قانونى، نماینده از سوى اصیل تعیین نمىشود بلکه به حکم قانون یا به وسیله دادگاه تعیین مىگردد در حالى که در مسأله مورد بحث، اصیل (باشگاه ورزشى) در مجمع عمومى عادى، مدیران را تعیین مىکند و اصولاً قانون آن نقشى را که در تعیین نماینده قانونى دارد در تعیین مدیران شرکتهاى تجارى ندارد.
ایراد دوم آن است که در نمایندگى قانونى، اصیل و نماینده داراى دو شخصیت جداگانه هستند که یکى به نمایندگى دیگرى اقدام مىکند در حالى که شخص حقوقى و سازمان مدیریت آن یک شخصیت است.
ایراد سوم آن است که در نمایندگى قانونى اگر نماینده خارج از حدود اختیارات خود عمل کند و موجب ورود ضرر به شخص شود خود باید از عهده خسارت برآید و اصیل هیچ مسئولیتى ندارد در حالى که در شرکتها هرگونه معاملهاى که مدیران با اشخاص ثالث منعقد مىکنند شرکت را متعهد مىسازد و شرکت نمىتواند به عذر این که مدیران اختیار لازم را براى انجام معامله نداشتهاند از اجراى آن خوددارى کند، مگر این که مدیران خارج از موضوع اقدام کرده باشند.
ایراد چهارم آن است که نماینده قانونى معمولاً تا زمانى که واجد شرایط مقرر در این قانون باشد قابل عزل نیست اما به موجب ماده 107 لایحه اصلاحى قانون تجارت مصوب 1347، مدیران شرکت قابل عزل مىباشند.
دـ نظریه چهارم: مدیران، رکن شرکت یا باشگاه مىباشندبرخى صاحبنظران پس از بیان و نقد نظریات قبلى، نظریهاى را از زبان حقوقدانان آلمانى مطرح مىکنند با عنوان نظریه رکن یا نمایندگى ارگانیک.
مزیت عمده این نظریه نسبت به سایر نظریات، توجیه مسئولیت مدنى شخص حقوقى در نتیجه اعمال مدیران آن است. مطابق این نظریه، مدیر شرکت ارگان یا رکن شرکت و در واقع جزء شخص حقوقى است و در ساختار آن شرکت دارد حال آن که نماینده شخص حقوقى (چه قراردادى و چه قانونى) شخصیت و به تبع آن مسئولیت مدنىاش کاملاً از شخصیت و مسئولیت «منوب عنه» جدا است. نظریه مذکور علاوه بر مزیت ذکر شده، شاید تنها نظریهاى باشد که در شرکتهاى تجارى و باشگاههاى ورزشى که در قالب شرکت تجارى تشکیل مىشوند، مسئولیت شرکت و باشگاه را در قبال اعمال خارج از حدود اختیارات مدیران را توجیه مىکند.
شاید مهمترین دلیلى که در این باره مىتوان به آن استناد کرد ماده 17 لایحه اصلاحى باشد که مطابق آن، شرکت سهامى پس از رعایت مقررات و تشریفات خاص و پس از تعیین مدیران و قبول صحت توسط آنان تشکیل مىگردد و لذا مدیران به عنوان یکى از ارکان تشکیل دهنده شرکت سهامى مىباشند و نمىتوان آنها را وکیل یا نماینده قانونى شرکت دانست. زیرا وجود «اصیل» بدون وجود نماینده قانونى یا وکیل متصور است و به بیان دیگر وجود اصیل مقدم بر وجود وکیل یا نماینده قانونى وى مىباشد.
علاوه بر این براى اثبات این مدّعا میتوان به حکم ماده 589 قانون تجارت نیز استناد کرد که مقرر مىدارد: «تصمیمات شخص حقوقى به وسیله مقاماتى که به موجب قانون و یا اساسنامه صلاحیت اتخاذ تصمیم دارند گرفته مىشود» که نظریه رکن بودن مدیران شخص حقوقى را تأیید مىکند. زیرا در این ماده به جاى نماینده یا نمایندگان از اصطلاح «مقامات» استفاده شده است. روشن است که مقامات الزاما به معناى «نمایندگان» شخص حقوقى نسیت.
1ـ 6ـ 2. حقوق کشورهای اروپاییهمانطور که قبلاً ذکر شد اغلب باشگاههاى حاضر در لیگهاى ورزشى کشور انگلستان به عنوان شرکت تجارى و آن هم به صورت شرکت سهامی تشکیل و ثبت مىشوند.
در خصوص ماهیت رابطه بین مدیران با باشگاههای ورزشی و سهامداران آنها در حقوق انگلستان، نظریات زیرا ابراز گردیده است:
الف. مدیران به عنوان وکیل شرکت یا باشگاه
حقیقت آن است که در حقوق انگلستان هم ماهیت رابطه هیأت مدیره و مجمع عمومى یا شرکا در هالهاى از ابهام قرار گرفته است. آن چه در این باره مىتوانیم بگوییم آن است که دیدگاههاى قدیمىتر مدیران را وکیل مجمع عمومى مىدانستند. بنابراین مجمع عمومى مىتوانست در تصمیمات هیئت مدیره دخالت و ایجاد تغییر کند. بر همین بنیاد، دادگاه در پرونده گیر در برابر مانینگ در حالى که هیأت مدیره قصد اقامه دعوا علیه شخصى را داشت ولى مجمع عمومى با این عمل مخالف بود به نفع مجمع عمومى راى داد.
نظریه وکیل بودن مدیران تا حدود زیادى در حقوق انگلستان جا افتاده است و هنوز هم مورد توجه است. حتى یکى از مثالهاى شایع کتب حقوقى انگلیس راجع به لزوم وجود و حیات موکل (اصیل) حین معامله وکیل، معامله مدیر شرکت پیش از ثبت شرکت مىباشد.
با این حال باید در نظر داشت که ایراداتى که در حقوق ایران نسبت به این نظریه بیان گردیده، تماما در حقوق انگلیس قابل طرح نیست چرا که در حقوق ما وکالت صرف نیابت به واسطه اذن است اما در حقوق انگلیس آمیخته با نوعى تسلیط و اعطاى سلطه به غیر است.
ب. مدیران به عنوان کارگران شرکتاین نظریه هر چند بیش از آن که طرفدارى برایش دیده شود مخالفین بسیار دارد ولى از مخالفتهاى بسیارى که در کتب حقوق شرکتهاى انگلستان نسبت به این نظریه دیده مىشود پیدا است که این نظریه نیز از این سیستم حقوقى حداقل به عنوان احتمال مطرح شده است. مزیت این نظریه را مىتوان چنین بیان کرد که با پذیرش این نظریه مسئولیت شرکت در قبال اعمال خارج از حدود اختیارات مدیران بر اساس نظریه مسئولیت ناشى از فعل دیگرى قابل توجیه است.
ج. مدیران به عنوان Trusteeآن چه موجب تقویت این نظریه در حقوق انگلیس شده است شباهت وظایف مدیران شرکت و تراستی در وصف امین بودن است در واقع مؤثرترین عامل طرح این نظریه وظایف امانی مدیران است، ریشه چنین تحلیلی به وضعیت شرکتها پیش از 1844میلادی باز میگردد که شرکتهای سهامی وجود قانونی نداشت. در چنین وصفی دارایی شرکت به امانتپذیر سپرده میشد توصیف مدیران به عنوان امانتپذیر، حتی پس از ظهور شرکتهای ثبتی به دلیل مذکور ادامه یافت (به طور مثال در پرونده گرایمز در برابر هاریسون) دادگاه چنین نظری داد. چنین تحلیلی حتی در قرن بیستم هم بین قضات انگلیس شایع بود ولی قاضی روم در پروندههای سال 1925 این نظریه را به خوبی نقد کرد. او در این باره میگوید اگر منظور از تراستی بودن مدیر این است که مدیران در ارتباط با شرکت، مسئولیت امانی بیش از امانتدار ندارند، این حرف صحیح است. اما اگر به وسیلهی آن قصد قیاس وظایف امین برای مدیر را داریم، چنین نظریهای گمراهکننده خواهد بود
د. مدیران به عنوان رکن باشگاهاین نظریه که پیش از این توضیحاتی راجع به آن ذکر شد، در حقوق انگلیس هم توسط برخی نویسندگان برای توجیه مسئولیت کیفری شرکتهای تجاری پذیرفته شده است.
نتیجهگیریدر حقوق ایران راجع به ماهیت رابطه مدیران با شرکت (باشگاه) و شرکا نظریات متفاوتی ارائه شده است. این نظریه که مدیران وکیل شرکا میباشند را ثابت کردیم که پایه و بنیاد مستحکمی ندارد. نظریة وکیل شرکت محسوب نمودن مدیران نیز با ایرادات بسیاری مواجه گردید از جمله آن که شرکت در برابر اشخاص ثالث مسئول اعمال مدیران است ولو خارج از حدود اختیارات؛ در حالی که در وکالت، موکل چنین مسئولیتی ندارد. نظریه نماینده قانونی شرکت بودن مدیران نیز با ایراد مواجه بود چرا که شخصیت نماینده از اصیل جدا است در حالی که در شرکت مدیریت بخشی از شرکت است. همه این ایرادات و نیاز به توجیه حقوق و حدود خاص مدیران و شرکت در قبال اعمال مدیران، برخی حقوقدانان را به برگزیدن نظریه رکن بودن مدیران وا داشته است.
در حقوق قدیم انگلیس مدیران عمدتاً با تراستی (امانتپذیر) مقایسه و شناخته میشدند. اما در گرایشهای جدیدتر مدیران را به مثابه وکلای شرکت میدانند.
ممکن است این شبهه در ذهن مطرح شود که چگونه است که در حقوق ما به نظریه وکالت بهای چندانی داده نمیشود ولی در یک نظام حقوقی با سابقه و پیشرفته همین نظر غلبه دارد؟ در پاسخ شایان ذکر است که وکالت در حقوق انگلیس ماهیتی متفاوت از وکالت در حقوق ما دارد. این تفاوت ظریف به این علت است که در حقوق جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر فقه امامیه است وکالت کاملاً مبتنی بر اذن است و بنابراین مانند سایر عقود اذنی بسیار شکننده است ولی در حقوق انگلیس مبتنی بر تسلیط میباشد. نتیجه آن که به گمان نگارنده نظریه وکالت در حقوق انگلیس بیشتر با تفویض اختیار در حقوق ما قابل قیاس است تا وکالت.
2ـ مدیر عاملماده 124 لایحه قانونی 1347 مقرر میدارد: «هیأت مدیره باید حداقل یک نفر شخص حقیقی را به مدیریت عامل شرکت برگزیند… این شخص در مقابل اشخاص ثالث نمایندهی شرکت محسوب میشود (ماده 125 لایحه قانون 1347). در نتیجه مدیر عامل از ارکان الزامی و به عبارت سادهتر از ارکان اساسی یک باشگاه و مؤسسه ورزشی است.
2ـ 1. وضعیت حقوقی مدیر عاملبرای بررسی وضعیت حقوقی مدیر عامل لازم است به سه نکته مهم پرداخته شود:
ـ انتصاب مدیر عامل؛
ـ ختم مأموریت مدیرعامل؛
ـ حقوق و تعهدات فردی مدیر عامل در شرکت (باشگاهها).
2ـ 1ـ 1. انتصاب مدیر عاملمدیر عامل که میتوان او را مأمور ادارهی شرکت دانست از میان اعضای هیأت مدیره یا اشخاص خارج از آن برگزیده میشود و هیچ کس نمیتواند در عین حال مدیریت عاملی بیش از یک باشگاه را داشته باشد. (قسمت آخر ماده 126 لایحه قانونی 1347).
مدت مدیریت مدیر عامل نمیتواند از دو سال بیشتر باشد و در واقع، اگر مدیر عامل از اعضای هیأت مدیره باشد دوره مدیریت عامل او از مدت باقیمانده مدیریت او بیشتر نخواهد بود؛ قانونگذار این امر را در ماده 124 لایحه قانونی 1347 به صراحت پیشبینی کرده است.
هیأت مدیره میتواند بیش از یک مدیر عامل انتخاب کند (قسمت اول ماده 124 لایحه قانونی 1347)؛ با این حال، به سبب مشکلاتی که در تبیین اختیارات هر کدام از آنان پیش میآید، در عمل هرگز دیده نشده است باشگاهی بیش از یک مدیر عامل داشته باشد. هرگاه مدیر عامل اختیار انتخاب قائممقام را داشته باشد میتواند شخص یا اشخاصی را برای امور خاص قائممقام خود کند، ولی این انتخاب مسئولیتهای او را در تصدی امور شرکت محدود نمیکند.
2ـ1ـ2. ختم مأموریت مدیر عاملمأموریت مدیر عامل با انقضای مدتی که هیأت مدیره برای تصدی او تعیین کرده است خاتمه مییابد. همچنین ممکن است خود او استعفا کند. علاوه بر اینها، «هیأت مدیره در هر موقع میتواند مدیر عامل را عزل نماید» (تبصره ماده 124 لایحه قانونی 1347) و مدیر عامل نمیتواند به سبب این عزل تقاضای خسارت کند، مگر آن که عزل او در شرایطی صورت گرفته باشد که خطا تلقی شود و در چنین صورتی فقط میتواند تقاضای خسارت کند و نمیتواند مدعی بازگشت به تصدی مدیریت شرکت شود. هر شرطی خلاف قابلیت عزل مدیر عامل بین او و باشگاه مقرر شده باشد باطل و بلااثر است.
2ـ1ـ3. حقوق و تعهدات فردی مدیرعامل در باشگاهمدیریت عامل باشگاه با داشتن کار در باشگاه تعارضی ندارد؛ یعنی هیأت مدیره میتواند یکی از کارکنان باشگاه را برای سمت مدیریت عامل انتخاب کند. رابطه مدیر عامل با باشگاه با رابطه عضو هیأت مدیره با باشگاه تشابهی ندارد؛ بنابراین، قانونگذار برای مدیر عامل، مانند کارمندان دیگر باشگاه حق دریافت حق الزحمه پیشبینی کرده است (ماده 124 لایحه قانونی 1347)، نه «حق حضور». البته، این راهحل قابل فهم است؛ چه مدیر عامل تمام وقت خود را در باشگاه و برای باشگاه صرف میکند، در حالی که اعضای هیأت مدیره، جز در مواردی که هیأت تشکیل جلسه میدهد، کاری نمیکنند، هرگاه مدیر عامل، عضو یا رئیس هیأت مدیره هم باشد حق دریافت حق حضور در جلسات هیأت مدیره را ندارد، مگر آن که خارج از ساعات عادی کارش در باشگاه در جلسات مذکور حضور یافته باشد که به موجب قرارداد کار او با باشگاه بابت آن حقالزحمه دریافت خواهد کرد.
بر خلاف اعضای هیأت مدیره، برای مدیر عاملی که عضو هیأت مدیره نباشد نمیتوان بر اساس ماده 241 لایحه قانونی 1347 پاداش در نظر گرفت و پرداخت هرگونه پاداشی به او تابع قواعد عام حاکم بر استخدام کارکنان باشگاه است.
تعیین حقالزحمه برای مدیر عامل تابع مقررات راجع به قراردادهای اعضای هیأت مدیره با شرکت نیست. مقررات اخیر، همان طور که گفتیم، تابع تشریفات مقرر در مواد 129 به بعد لایحه قانونی 1347 است. البته، انعقاد قراردادهای مدیر عامل با باشگاه ورزشی نیز تابع رژیم کنترل مندرج در مواد مذکور است، چه مدیر عامل عضو هیأت مدیره هم باشد، چه نباشد؛ بنابراین، آنچه در باب این گونه معاملات اعضای هیأت مدیره گفتیم، در مورد مدیر عامل نیز صدق میکند؛ مانند زمانی که او فقط مدیر عامل باشگاه است، نه کارمند قبلی آن و میخواهد قرارداد کاری با باشگاه منعقد کند و برای مثال مدیریت فنی باشگاه را نیز برعهده گیرد.
پس، اگر بخواهیم وضعیت حقوقی و تعهدات شخصی مدیر عامل را خلاصه کنیم، باید بگوییم مدیر عامل با دو عنوان میتواند در باشگاه کار کند:
الف. با عنوان مدیر عاملدر این صورت قراردادی نظیر وکالت دارد، در هر زمان قابل عزل است و نمیتواند به سبب این عزل تقاضای خسارت کند، مگر این که عزل او در شرایطی انجام شده باشد که خطا از جانب باشگاه باشد.
ب. با عنوان کارمند باشگاهدر این صورت قرارداد او تابع مقررات حقوق کار است و از همان حقوق و مزایایی برخوردار است که قانون کار برای کارکنان باشگاه میشناسد. هرگاه مدیر عامل کارمند باشگاه هم باشد، عزل او مانع ادامه کارش در باشگاه نخواهد بود؛ اما اگر فقط مدیر عامل باشد، با عزل از این سمت، ارتباط او با باشگاه قطع خواهد شد و نمیتواند برای مثال با مراجعه به اداره کار درخواست بازگشت به باشگاه را بکند. تبصره ماده 124 لایحه قانونی 1347 که مقرر کرده است هیأت مدیره در هر موقع میتواند مدیر عامل را عزل کند، جنبه آمره دارد و خلاف آن را نمیتوان شرط کرد.
2ـ 2. اختیارات مدیر عامل باشگاهدر حقوق فرانسه، رئیس هیأت مدیره نماینده شرکت در برابر اشخاص ثالث است. مدیر عامل که جانشین و دستیار رئیس هیأت مدیره است کلیه اختیارات لازم برای نمایندگی شرکت را دارا میباشد. قانونگذار فرانسه این اختیارات را به رئیس هیأت مدیره و جانشین او داده است و هر ترتیبی که شرکت خلاف این قاعده مقرر کرده باشد، در مقابل اشخاص ثالث قابل استناد نیست.
در حقوق ایران، مدیر عامل که در حکم نماینده رئیس هیأت مدیره فرانسه است. فاقد اختیارات قانونی است و اختیارات او را هیأت مدیره معین میکند. در واقع، «مدیر عامل شرکت در حدود اختیاراتی که توسط هیأت مدیره به او تفویض شده است نماینده شرکت محسوب و از طرف شرکت حق امضا دارد»(ماده 125 لایحه قانونی 1347).
بعضی معتقدند مدیر عامل، مانند اعضای هیأت مدیره، در مقابل اشخاص ثالث برای عملیاتی که انجام میدهد مختار است؛ یعنی اختیارات او را نیز نمیتوان محدود کرد. مبنای این نظر ماده 135 لایحه قانونی 1347 است که به موجب آن: «کلیه اعمال و اقدامات مدیران و مدیر عامل شرکت در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر است و نمیتوان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب آنها اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر دانست». البته، این نظر صحیح نیست؛ چرا که ماده 135 در مقام بیان اصل مختار بودن مدیر عامل نیست، بلکه این نکته را بیان میکند که اعمال مدیر عامل را نمیتوان به سبب نقص در ترتیب انتخاب او غیر معتبر تلقی کرد.
در واقع با توجه به مفاد مواد 125 و 135 میتوان گفت اعمال مدیر عاملی که از جانب هیأت مدیره اختیار اقدام دارد صحیح است و باشگاه را متعهد میکند، حتی اگر انتخاب مدیر عامل برخلاف مقررات قانونی بوده است. بنابراین در صورتی که مدیر عامل مزبور اقدام به انعقاد قرارداد مالی خارج از سقف تعیینی هیأت مدیره با بازیکنان و مربیان نماید در قبال آنها باشگاه مسئول میباشد.
بنابراین باشگاه ورزشی مربوطه بعدها نمیتواند به عدم صلاحیت قانون مدیر عامل استناد نماید. مبنای آن هم نظریه ظاهر میباشد که بر طبق ظواهر امر وقتی شخصی در باشگاه اقدام به انجام وظایف مدیریت مینماید اشخاص ثالث با این فرض و اعتبار که او مدیر عامل است با او معامله و طرف قرارداد واقع میشوند. پس سرزدن تقصیر از ناحیه چنین مدیرعاملی باشگاه مربوطه را دخیل در مسئولیت مینماید.
بنابراین، برخلاف اعضای هیأت مدیره که به موجب ماده 118 لایحه قانونی 1347 دارای تمام اختیارات لازم برای اداره امور شرکت و انجام وظایفشان هستند، مدیر عامل فقط در حدود اختیاراتی که توسط هیأت مدیره برای او تعیین شده نماینده قانونی شرکت محسوب میشود. معذلک، هیأت مدیره میتواند به مدیر عامل اختیارات کامل بدهد که در این صورت، مدیر عامل تمام اختیارات لازم را دارا خواهد بود، مگر در مواردی که موضوعی در حدود موضوع باشگاه نباشد یا در صلاحیت مجامع عمومی یا هیأت مدیره باشد که در این باره جداگانه توضیح میدهیم.
مراعات موضوع باشگاه
مدیر عامل، مانند اعضای هیأت مدیره، نمیتواند خارج از موضوع شرکت یا آن باشگاه ورزشی اقدام کند. مثلاً اقدام به اموری غیر از امر ورزش ویا امری که منافات با فعالیت ورزش باشگاه باشد نماید حتی اگر هیأت مدیره چنین اختیاری به او داده باشد؛ بنابراین مدیران اعم از هیأت مدیره و مدیر عامل حق ندارند در مورد مسائل خارج از موضوع شرکت یا باشگاه اتخاذ تصمیم نمایند. دلیل این امر جلوگیری از سوء استفاده از اختیارات مدیران و احیاناً تضرر سهامداران میباشد. امروزه در قوانین کشورهای اروپایی این نکته پیشبینی شده است که اعمال مدیران در مقابل اشخاص ثالث برای شرکت ایجاد تعهد میکند حتی اگر خارج از موضوع شرکت باشد. این امر در مورد رئیس هیأت مدیره نیز که نماینده شرکت در مقابل اشخاص ثالث است صدق میکند.
مراعات صلاحیت مجامع عمومی
با توجه به مقررات لایحه قانونی 1347، که صلاحیتهای نهادهای شرکت را تحت نظم خاصی قرار داده است، مدیر عامل، همچون اعضای هیأت مدیره، حق ندارد اموری را که در صلاحیت مجامع عمومی است انجام دهد.
مراعات صلاحیت خاص هیأت مدیره
قانونگذار تصمیمگیری در مورد بعضی مسائل را به صراحت در صلاحیت هیأت مدیره قرار داده است. تصریح بر این صلاحیت بدین معنا است که مدیر عامل حق انجام دادن این امور را ندارد، حتی اگر هیأت مدیره به او اجازه خاص داده باشد؛ مانند تعیین رئیس هیأت مدیره و نایب او (ماده 119 لایحه قانونی 1347)، انجام دادن وظایفی که در صلاحیت رئیس هیأت مدیره یا نایب اوست (مواد 120 به بعد لایحه قانونی 1347)؛ و اعطای اجازهی گرفتن وام برای باشگاه به اعضای هیأت مدیره از بانک و شرکتهای مالی و اعتباری و به طور کلی اجازه معامله کردن شرکت با مدیران شرکت (مواد 129 و 132 لایحه قانونی 1347). بنابراین مدیران باشگاههای ورزشی حق معامله با باشگاه ورزشی مربوطه را ندارند و نمیتوانند برای مثال البسه ورزشی باشگاه و بازیکنان تیم را معامله نمایند. به طور مثال در سال 90 چنین ایرادی به علی دایی که عضو هیأت مدیره باشگاه راهآهن بود و البسه باشگاه راهآهن را با تولیدی خود تأمین میکرد وارد گردید.
3ـ مربیاندر ورزش یک مربّی فردی است که کار جهت دهی، دستور العمل دهی و آموزش افراد یک تیم ورزشی را به عهده دارد.
در آیین نامه فدراسیون جهاد دفاع شخصی سلاح سرد و هنرهای فردی مربی در مفهوم خاص و تخصصی خود به شخصی گفته میشود که در دورههای آموزش مربی گری شرکت نموده آزمونهای تئوری و قوانین و مقررات سازمان تربیت بدنی به اخذ گواهینامه مربیگری نائل آید و از نظر معنوی فردی ساخته شده و دارای تعادل روحی باشد.
مربیان ورزشی در عین حالی که باید در زمینه کاری خود متخصص باشد میبایست در ورزشهای سنگین مثل وزنهبرداری و پاور لیفتینگ از میزان فشار و آثار یک حرکت ورزشی بر بدن و رزشکار آگاه باشند و هم از میزان آمادگی و توانایی ورزشکار تا با رعایت جوانب امر، انجام یک فعالیت ورزشی را مجاز یا ممنوع نماید، قصور در هر یک از این دو تکلیف اگر منجر به حادثهای برای ورزشکار شود بر حسب شرایط ممکن است موجب مسئولیت قانونی آنها گردد. این قصور اعم از این که مربوط به عجز علمی و تجربی معلم یا مربی از قابلیتهای ورزشکار باشد و یا به رغم شناخت در ارجاع حرکت بی احتیاطی نماید، تفاوتی در نتیجه نخواهد داشت.
ضمن این که یکی از مهمترین عواملی که میتواند مانع از قوه به فعل درآمدن بسیاری از خطرات نهفته در فعالیتهای ورزشی شود حضور مستمر و نظارت معلم ورزش یا مربّی در صحنهی فعالیت ورزشی است نظارت بر فعالیتهای ورزشی به لحاظ خطرناک بودن آنها از وظایف مهم محسوب میشود و در صورتی که این وظیفه را به طور متعارف به انجام رسانند هیچ گونه مسئولیتی در قبال حوادث نخواهند داشت. به عبارت دیگر آن چه موجبات مسئولیت قانونی مربیان را فراهم میآورد نتایج ناهنجار فعالیتهای ورزشی نیست بلکه عمد یا قصور آنها در بروز حوادث است.
به هر صورت در صورت تقصیر مربّی، باشگاهها و مؤسسات ورزشی به دلیل قاعده مسئولیت نیابتی مسئول جبران خسارات وارده بر زیان دیده میباشند.
در حقوق کامنلا مربی یا معلم دارای سه وظیفه اصلی میباشد:
1. وظیفه آموزش و تعلیم؛
2. تکلیف به نظارت؛
3. تکلیف به مراقبت ونگهداری.
در خصوص وظیفه آموزش مربی و معلم باید آموزش لازم را در مورد خطرات قابل پیشبینی به بازیکنان و یا دانشآموزان بدهند و باید مراقبت متعارف برای تأمین این که دانشآموزان و آموزشگیرندهها با ضررهای قابل پیشبینی روبهرو نشوند معمول دارند. همچنین مربی باید نظارت کامل بر کار دانشآموزان و کودکان اعمال دارند و کودکان و دانشآموزانی که ناتوانی ذهنی دارند یا مختلالمشاعر هستند و در فهم صحیح قواعد مرتبط یا در ارزیابی رفتار محتاطانه عاجزند را تحت نظارت بیشتری قرار بدهد. تکلیف به حفاظت نیز یکی از وظایف اصلی مربیان و معلمان میباشد که میبایست احتیاطات ضروری برای حفاظت از دانشآموزان و کودکان در مراقبتشان معمول دارند.
در ایالات متحده نیز مربیان تکلیف به مراقبت از شاگردان خود رادارند و معیار چنین وظیفه مراقبتی شامل نظارت دقیق، آموزش مناسب و فراهم آوردن مراقبتهای پزشکی لازم و دادن هشدار نسبت به خطرات بالقوه ورزشی است.